يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۱۲ ب.ظ
شد گاه وصل دلدار، قم ایها المزمل
شد گاه وصل دلدار، قم
ایها المزمل
آمد زمان دیدار، قم ایها المزمل
وقت سفر رسیده ، یعنى سحر رسیده
بیدار باش بیدار، قم ایها المزمل
مستانه گریه سر کن ، غم از دلت بدر کن
هشیار باش هشیار قم ایها المزمل
بزم طرب بپا کن ، ناى و چلپ بپا کن
مى خوان سرود دیدار قم ایها المزمل
در خلوت شبانه ، با دلبر یگانه
نجوى بود سزاوار قم ایها المزمل
دست دعا بر آور، شور و نوا بر آور
با سوز و آه بسیار، قم ایها المزمل
بر ماه و بر ستاره ، بارى نما نظاره
اندر دل شب تار قم ایها المزمل
اینک نه وقت خواب است کاین خواب تو حجاب است
از نیل فیض دادار قم ایها المزمل
اى بیخبر ز هستى ! گر از خودیت رستى
یابى به کوى دل بار قم ایها المزمل
بیرون ز ما و من باش ، آزاد چون حسن باش
در راه وصل دلدار قم ایها المزمل
(استاد علامه حسن زاده آملى )
۹۵/۰۲/۲۶
تعریف زیبایی
"زیبایی عبارت است از: نمودی نگارین و شفاف که بر روی کمال کشیده شده است و کمال عبارت است از قرار گرفتن یک موضوع در مجرای بایستگی ها و شایستگی های خود. البته در غیر مواردی که موجود زیبا دوبعدی باشد، مانند انسان که ممکن است با داشتن صورت زیبا، وقیح ترین و زشت ترین درون را دارا بوده باشد."
طبق این تعریف، همه زیبایی ها - حتی زیبایی های محسوس - نشانی از کمال دارد. برای اثبات این مطلب سه دلیل می توان ارائه داد:
1- پدیده ای که زیباست، اگر دارای اجزاء باشد، حتمآ آن اجزاء دارای تناسب و قانون مندی می باشد. به طور مثال: گلی که زیباست، اجزای آن (شکل و وضع و رنگ آن) تناسب دارد و قانون بر همه اجزاء آن حاکم است.
2- زیبایی جنبه درون ذاتی دارد. یعنی اگر انسان گرایش فطری به زیبایی ها نمی داشت، زیبایی ها را درک نمی کرد و این دریافت درونی، خود یک کمال ذاتی برای انسان به شمار می رود.
3- اگر پدیده ای زیبا نباشد، انسان از زیبایی آن لذت نخواهد برد. این امر در زیبایی های معقول به خوبی آشکار است.
اگر فرض شود که در میان یک منظره طبیعی بسیار زیبا، شخصی که محبوب ماست، مانند پدر و مادر و همسر و فرزند مهربان، با طرز فجیعی کشته شود، آیا آن منظره زیبا، باز برای ما نمایش زیبایی خواهد داشت؟ اگر لکه هایی قرمز از خون محبوب ما که با جنایتی دلخراش کشته شده است، بر روی یک اثر هنری به طوری پاشیده شود که برای ذهن تماشاگر بر زیبایی آن اثر بیفزاید، آیا آن اثر برای ما زیبا خواهد بود؟ آیا زیبایی معشوقه ها، آن تأثیری را که در درون عشاق خود به وجود می آورند، برای عموم مردم نیز به همان زیبایی مطرح است؟ به همین جهت است که در تعریف زیبایی این جمله را اضافه نمودیم: البته در غیر مواردی که موجود زیبا دو بعدی باشد، مانند انسان که ممکن است با داشتن صورت زیبا، دارای وقیح ترین و زشت ترین درون بوده باشد که در عرف ادبیات عمومی می گویند: مار خوش خط و خال.
گفت لیلی را خلیفه کآن تویی کز تو مجنون شد پریشان و غوی
از دگر خوبان تو افزون نیستی گفت: خامش، چون تو مجنون نیستی
دیده مجنون اگر بودی تو را هر دو عالم بی خطر بودی تو را
از آن جا که کمال مبنای زیبایی است، هر قدر پدیده ای که زیباست، دارای ابعاد کمالی بیش تری باشد و ناظری که به آن می نگرد، با ابعاد آن بیش تر آشنا باشد، احساس و شهود زیبایی عالی تری خواهد داشت. البته این گونه نظاره بر زیبایی ها، از عهده مردم عامی برنمی آید.
می توانید استفاده کنید