پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۰ ب.ظ
جلویت آمد بخور! و دومى را بپوشان ! و سومى را بپذیر!
جلویت آمد بخور! و دومى را بپوشان ! و سومى را بپذیر!
خداوند به یکى از پیامبران وحى کرد:
که فردا صبح اول چیزى که جلویت آمد بخور! و دومى را بپوشان ! و سومى
را بپذیر! و چهارمى را ناامید مکن ! و از پنجمى بگریز!
پیامبر خدا صبح از خانه بیرون آمد. در اولین وهله با کوه سیاه بزرگى
روبرو شد، کمى ایستاده و با خود گفت :
خداوند دستور داده این کوه را بخورم . در حیرت ماند چگونه بخورد!
آنگاه به فکرش رسید خداوند به چیز محال دستور نمى دهد، حتما این کوه خوردنى است .
به سوى کوه حرکت کرد هر چه پیش مى رفت کوه کوچکتر مى شد سرانجام کوه به صورت لقمه
اى درآمد، وقتى که خورد دید بهترین و لذیذترین چیز است .
از آن محل که گذشت طشت طلایى نمایان شد. با خود گفت : خداوند دستور
داده این را پنهان کنم . گودالى کند و طشت را در آن نهاد و خاک روى آن ریخت و رفت
. اندکى گذشته بود برگشت پشت سرش را نگاه کرد دید طشت بیرون آمده و نمایان است .
با خود گفت من به فرمان خداوند عمل کردم و طشت را پنهان نمودم .
سپس با یک پرنده برخورد نمود که باز شکارى آن را دنبال مى کرد. پرنده
آمد دور او چرخید. پیامبر خدا با خود گفت :
پروردگار فرمان داده که این را بپذیرم . آستینش را گشود، پرنده وارد
آستین حضرت شد. باز شکارى گفت :
اى پیامبر خدا! شکارم را از من گرفتى من چند روز است آنرا تعقیب مى کردم .
پیامبر با خود گفت :
پروردگارم دستور داده این را ناامید نکنم . مقدارى گوشت از رانش برید
و به او داد و از آن محل نیز گذشت ناگاه قطعه گوشت گندیده را دید، با خود گفت :
مطابق دستور خداوند از آن باید گریخت .
پس از طى مراحل به خانه برگشت شب در خواب به او گفتند: ماءموریت خود
را خوب انجام دادى . آیا حکمت آن ماءموریت را دانستى و چرا چنین ماءموریتى به شما
داده شد؟
پاسخ داد: نه ! ندانستم .
گفتند:
اما منظور از کوه غضب بود. انسان در هنگام غضب خویشتن را در
برابر عظمت خشم گم مى کند. ولى اگر شخصیت خود را حفظ کند و آتش غضب را خاموش
سازد عاقبت به صورت لقمه اى شیرین و لذیذ در خواهد آمد.
و منظور از طشت طلا عمل صالح و کار نیک است ، وقتى انسان آن را پنهان
کند خداوند آن را آشکار مى سازد تا بنده اش را با آن زینت و آرایش دهد، گذشته از
این که اجر و پاداشى براى او در آخرت مقدر کرده است
.
و منظور از پرنده ، آدم پندگویى است که شما را پند و اندرز مى دهد،
باید او را پذیرفت و به سخنانش عمل کرد.
و منظور از باز شکارى شخص نیازمندى است که نباید او را ناامید کرد.
و منظور از گوشت گندیده غیبت و بدگویى پشت سر مردم است ، باید از آن
گریخت و نباید غیبت کسى را کرد.
۹۳/۰۳/۲۲