مفاد صلح امام حسن علیه السلام
یکی از پر افتخارترین اسناد تاریخ اسلام را میتوان صلح نامه امام حسن مجتبی علیه السلام دانست که در آن شرایط و مواردی مطرح شده است که اگر معاویه به واقع به تعهد خود نسبت به این صلح نامه عمل میکرد مسلمین بعد از او هرگز دچار خطا و تفرقه نمیشدند و جریان اسلام به مسیر اصلی خود باز میگشت.
صلح نامه ی امام حسن علیه السلام سندی است بر بی دینی و بی تعهدی طرف مقابل، مفاد صلح نامه که در ذیل محورهای اصلی آن می آید بیانگر آنست که دستگاه مکر و تزویر بنی امیه در راه حکومت و دنیا، هر مکری را مجاز دانسته و هر تعهدی را زیر پا میگذارد، و این یعنی روشن کردن اذهان همه ی انسانهای منصف و با ایمان تا راه حق اهل بیت علیهم السلام را از راه باطل سایرین تشخیص دهند ، شاید اگر این صلح نامه در تاریخ نبود با آنچه از معاویه و عمروعاص دیده شده به سختی میشد تا مسلمانان را به این باور رساند که جز مسیر اهل بیت علیهم السلام سایر راهها ، عطش دنیا خواهی است و لذت شهرت و شهوت طلبی .
اینک متن پیمان صلح را که در پنج ماده مى توان خلاصه کرد، ذیلاً از نظر خوانندگان محترم مى گذرانیم:
ماده اول: حسن بن على(علیهما السلام) حکومت و زمامدارى را به معاویه واگذار مى کند، مشروط به آنکه معاویه طبق دستور قرآن مجید و روش پیامبر(صلی الله علیه وآله) رفتار کند.
ماده دوم: بعد از معاویه، خلافت از آن حسن بن على(علیهما السلام) خواهد بود و اگر براى او حادثه اى پیش آید حسین بن على(علیهما السلام) زمام امور مسلمانان را در دست مى گیرد. نیز معاویه حق ندارد کسى را به جانشینى خود انتخاب کند.
ماده سوم: بدعت ناسزا گویى و اهانت نسبت به امیر مومنان(علیه السلام) و لعن آن حضرت در حال نماز باید متوقف گردد و از على(علیه السلام) جز به نیکى یاد نشود.
ماده چهارم: مبلغ پنج میلیون درهم که در بیت المال کوفه موجود است از موضوع تسلیم حکومت به معاویه مستثنا است و باید زیر نظر امام مجتبى(علیه السلام) مصرف شود.
نیز معاویه باید در تعیین مقررى و بذل مال، بنى هاشم را بر بنى امیه ترجیح بدهد. همچنین باید معاویه از خراج «دارابگرد» مبلغ یک میلیون درهم در میان بازماندگان شهداى جنگ جمل و صفین که در رکاب امیر مومنان(علیه السلام) کشته شدند، تقسیم کند.(2)
ماده پنجم: معاویه تعهد مى کند که تمام مردم، اعم از سکنه شام و عراق و حجاز، از هر نژادى که باشند، از تعقیب و آزار وى در امان باشند و از گذشته آنها صرف نظر کند احدى از آنها را به سبب فعالیت هاى گذشته شان بر ضد حکومت معاویه تحت تعقیب قرار ندهد، و مخصوصاً اهل عراق را به خاطر کینه هاى گذشته آزار نکند.
علاوه بر این معاویه تمام یاران على(علیه السلام) را، در هر کجا که هستند، امان مى دهد که هیچ یک از آنها را نیازارد و جان و مال و ناموس شیعیان و پیروان على در امان باشند و به هیچ وجه تحت تعقیب قرار نگیرند و کوچکترین ناراحتى براى آنها ایجاد نشود، حق هر کس به وى برسد و اموالى که از بیت المال در دست شیعیان على(علیه السلام) است از آنها پس گرفته نشود.
اما صلح نامه زمانی مطرح شد که اولویت اول امام حسن علیه السلام محقق نشد. زمانی که به معاویه خبر لشکر کشی امام حسن علیه السلام و شرایط و تعداد نیروهای ایشان گفته شد، معاویه نتوانست بر پای بایستد و گفته اند که از ترس به روی تخت افتاد ، اولویت اول امام حسن علیه السلام جنگ با راس فتنه و نابودی او بود، که اگر این اتفاق می افتاد جریان تاریخ تغییرات اساسی می یافت یعنی دیگر کربلا و حوادث خونین آن واقع نمیشد، فرق ضاله ای مانند وهابیت و ... بوجود نمی آمد.
بررسی این موضوع که چرا سپاهی با آن عظمت بدون جنگ اینچنین متزلزل شد تا آنجا که فرمانده خود را که امام ایشان بود تنها گذاشتند و رها کردند درسهای بزرگی دارد که میتواند نصب العین انقلابیون قرار گیرد. شیوه هایی که معاویه برای پراکنده کردن یاران امام حسن علیه السلام بکار برد میتواند بعنوان دلایل این اتفاق مطرح گردد و البته باید دانست شیوه ی قدرتهای ظالم در طول تاریخ همواره همینها بوده و این افراد سپاه حق هستند که با عبرتهای تاریخ راه شکست و ضعف را می بندند.
1- تطمیع و وعده ی ثروت و قدرت : برخی از یاران امام را معاویه با فرستادن پیکهایی تطمیع کرد و به آنان وعده داد که اگر امام را رها کنند و به او بپیوندند به آنها ثروت هنگفت و ولایت سرزمینها را خواهد داد. این بدان معناست که مبارز در راه حق باید نسبت به دنیا و دنیا خواهی خود را به سلاح پرهیز مجهز نماید والا خطر معاویه ها در کمین است.
2- تهدید و ارعاب: معاویه با شناختی که از بعضی یاران داشت و با کمک نفوذیهای خود افراد ترسوی سپاه امام را تهدید کرد ، تهدید به قتل خود و خانواده ، تهدید به ترور و ... اینجاست که عنصر مهم شجاعت که باید هر مومنی به ویژه مومن انقلابی به آن مزین باشد نمود پیدا کرده و نقش خود را نشان میدهد.
3- استفاده از خواص اهل باطل مشهور : این گروه از افراد یعنی کسانی که در دنیای اسلام مشهور هستند اما به خاطر ایمان ضعیف از راه حق منحرف میشوند همواره صدمات جبران ناپذیری به دنیای اسلام زده اند، شریح هلی قاضی که حکم خارجی بودن امام حسین علیه السلام را صادر کردند و ابوهریره ها از این دسته اند و در انقلاب اسلامی ما نیز اینگونه افراد وجود داشته اند، لذا مومن انقلابی همانگونه که امام صادق علیه السلام فرمود باید حق را بشناسد و اهل آن را بیابد نه آنکه اهل حق را بشناسد و از آنها به حق برسد.
این سه عنصر آنگاه که در کنار مهذب نبودن و ضعف در ولایتی بودن بخشی از یاران امام قرار گرفت موجب تضعیف جدی لشکر ایشان شد و ایشان برای آنکه پیروزی را نصیب اسلام نمایند این صلح نامه را تنظیم نمودند.
امید آنکه نیروهای مومن انقلابی که صالحین محلی برای حضور آنان است همواره با دقت در تاریخ به ویژه تاریخ اسلام از تکرار اشتباهات جلوگیر نمایند.