گفتمان پیروز در پارادایم جدید
آنچه که در پارادایم جدید یعنی مواجهه ی این دو گفتمان که بنظر میرسدآخرین نبرد انسانیت و استعمارگریست مشاهده میشود ( برای اولین بار ) شکست های پی در پی گفتمان سلطه است .
گروه بصیرتی صالحین؛ پس از سالها و بلکه قرنها که تعاریف دنیا در دست بخشی ازحکمرانان جهان که دارای سه عنصر اصلی زر و زور و تزویر بودند مطرح و تبیین میشد، و مردم جهان هیچ گفتمان دومی نمیشنیدند و قطار پر سر و صدای غربیها بعنوان جهان سلطه اجازه ی شنیده شدن هیچ صدای دیگری را نمی داد واساسا صدای مخالفی مطرح نبود، هر که غربزده تر مشهور تر و مهمتر ، و غرب پرستی و نه تنها غرب دوستی ، افتخار و ارزشی والا.
این گفتمان عجیب با همه اشکالات فاحش و عجایب اعتقادی ضد انسانی ، با کمک رسانه های مختلف که ابزار تزویر بودند خود را به عنوان یک حقیقت ضروری و بی معارض معرفی کرده بود تا اینکه ندایی مخالف باگفتمانی کاملا مغایر بطور جدی و مقاوم برخاست . گفتمان انقلاب اسلامی اینبار بامختصاتی کاملا متفاوت در مهمترین موضوعات از انسان شناسی تا استقلال حکومتی، از جهان بینی فردی تا اقتصاد حکومتی ، غرب برای خاموش کردن این صدا همه تلاش خود را کرد و از همه تعاریف ابرقدرتی خود و از همه ابزار سه گانه ی فوق بهره گرفت اما ویژگی های این اندیشه به گونه ای بود که در مخالفتها اتفاقا بیشتر رشد کرده و ترویج یافت.
به جهت پرهیز از طولانی شدن مقدمه ، از اقدامات غرب و مبارزات این گفتمان عبور کرده و در این مختصر گزارشی از آخرین وضعیت این دو جریان ارائه میشود.
معمول این است که پس از جنگ سخت دوره ی جنگ سرد و نرم آغاز شده و غالبا با مذاکره و گفتگو با مختصات تهدید و تطمیع ، آرامش ظاهری حاصل میشود. لیکن این قاعده نیز در برابر گفتمان انقلاب رنگ باخت و مشخص شد که این مراحل بازی حکام سلطه بوده که هر طرف موفق میشد گفتمان و پارادایم ثابت بود، اما در برخورد و مواجهه جهان غرب یا به عبارت بهتر آمریکا با مغزی به نام صهیونیست با گفتمان انقلاب ، همه گزینه ها نه روی میز که در صحنه ی جنگ و مواجهه فعال است ، جنگ وترور ، تحریم و توهین ، جاسوسی و تفرقه افکنی ، مذاکره و تهاجم فرهنگی ، همه و همه بعنوان دستان قدرتمند سلطه پنجه در پنچه ی اسلام شیعی با مختصات ایمان و عقلانیت، شجاعت و حماسه آفرینی ، عدالت و مردم سالاری دینی ، ولایت فقیه و انتظار انداخته و صحنه به صحنه با همه حکومتهای همراه خود در حال مبارزه است .
آنچه که در پارادایم جدید یعنی مواجهه ی این دو گفتمان که بنظر میرسدآخرین نبرد انسانیت و استعمارگریست مشاهده میشود ( برای اولین بار ) شکست های پی در پی گفتمان سلطه است .
در موضوعاتی مانند تروریست بودن داعش و النصره ، و پس از مقاومت بسیار رای کنگره ی آمریکا به تروریست بودن آنها و پس از آن الحاق فرانسه و... به مبارزه علیه داعش تن دادن جهان سلطه به ادبیات انقلاب اسلامی و زمین خوردن او در این مبارزه است .
همچنین موفقیت حزب الله در جنگهایش با اسرائیل مغز متفکر و محور اصلی جهان غرب ، پیروزی سوریه ، فلسطین در نوار غزه و تنظیم معادلات بسیاری از کشورها با نظر ایران و در راس آن مقام معظم رهبری از دیگر مصادیق پیروزی گفتمان اسلام شیعی است . پذیرش سیاستها و اقدامات و خواستگاههای ایران اسلامی در بین مردم دنیا نیز اتفاق بی سابقه ی این پارادایم است که غرب را متحیر کرده است، بیرون کردن تیم بسکتبال اسرائیل از زمین بازی توسط مردم ترکیه که سالها تلاش شده که مردمی لائیک باشند نیز از این دست موضوعات است . به هر طریق در این فضا دو وضعیت پیش بینی میشود که یکی یا هردوی آنها را غرب مجبور است انجام دهد ، یکی شروع دیوانه وار جنگی که به یقین فرسایشی و پایان کار غرب خواهد بود، وضعیت دوم ورود به عرصه ی مذاکره که سقف کوتاه آمدن غرب تقسیم دوباره ی کشورها مانند دوران تقسیم کشورها بین سوسیالیسم و لیبرالیسم است ، و البته به جهت آموزه های خاص اسلام شیعی، مذاکرات بی نتیجه خواهد بود و غرب به اجبار به خواسته ی این طرف دعوا یا تن دهد یاهمان گزینه جنگ دیوانه وار است که یقینا نتیجه ی آن نیز به نفع غرب نخواهد بود و تنها به جهت راه ناچاری به آن دست خواهد زد بنابراین همانگونه که برخی از استراتژیستهای غربی قبلا پیش بینی کرده اند در مواجهه ی گفتمان غرب با اسلام شیعی غرب و گفتمان سلطه حتماشکست سنگینی را تجربه خواهد کرد. ناگفته نماند این پیروزی برای انقلاب اسلامی نیز با شرایط و الزاماتی همراه خواهد بود که در جای خود بررسی و تبیین آن ضروریست.