خشم مقدس و منفور
خشم مقدس و منفور
خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الهی و پارسا پیشه را کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید:
«الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین»؛ آل عمران.134
«مومنان در هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می برند و ازخطای مردم در می گذرند وخدا نیکوکاران را دوست دارد.»
«کظم» در لغت به معنی بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد و به طور کنایه در مورد کسانی که از خشم و غضب پر می شوند ولی از اعمال آن خودداری می نمایند، به کار می رود.
«غیظ» به معنی شدت غضب وحالت برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است، که بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست می دهد.
حالت خشم و غضب از خطرناک ترین حالات انسان است و اگر جلوی آن رها شود، در شکل یک نوع جنون و دیوانگی و ازدست دادن هر نوع کنترل اعصاب خودنمایی میکند و موجب می شود که بسیاری ازجنایات و تصمیم های خطرناک از انسان صادر شود که انسان یک عمر باید کفاره و تاوان آن را بپردازد.
▫●▫ خشم مثبت و منفی ▫●▫
غضب یکی از غرایز انسانی است و بهره های فراوانی برای انسان دارد و در دفاع از هویت و باورها و فرهنگ او نقش مهمی ایفا می کند.
سه گروه متفاوت
در واقع انسان ها را می توان در مورد این حالت نفسانی، به سه گروه تقسیم کرد:
دسته اول:
انسان هایی که در هنگام غضب افراط می کنند و از حد و مرز ایمان بیرون می روند. این گونه اشخاص همواره گرفتار اعمال ناپسند خود هستند و بسا که پشیمانی هم سودی به حالشان نخواهد داشت.
دسته دوم:
افرادی هستند که اساساً خشمگین نمی شوند و اصلا قوه غضبیه خود را به کار نمی گیرند و در جاهایی که حتی شرع و عقل هم برای آنان خشم را لازم دانسته است، به هیچ وجه حرکتی ندارند. اینان نه تنها عملی ناپسند انجام می دهند، بلکه از افراد عصبانی بدترند و افرادی بی غیرت و بی هویت تلقی می شوند.
دسته سوم:
کسانی که براساس کمال وجودی خود هرگاه خشمگین شوند، از مرز اعتدال خارج نمی شوند. اینان با ایمان راسخ و اعتماد به نفسی که دارند، هنگام بروز حالت خشم بر وجودشان تسلط کامل دارند و تمام اعضا و جوارح آنان تحت فرمان عقل و ایمانشان قرار دارد.
خشم مقدس
قرآن کریم هرگز اصل خشم را تخطئه نمی کند و خشم های مقدس را می ستاید. اساساً خشم مقدس یکی از صفات الهی است که نام های قهار و جبار حضرتش به آن اشاره دارد. خشمگین شدن اگر متعادل و در راه حق باشد، نه تنها ناپسند نیست، بلکه پسندیده و مورد رضای حق هم خواهد بود.
در سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به نقل از امیر مومنان (علیه السلام) آمده است که:
آن حضرت برای امور دنیا هرگز عصبانی نمی شد؛ اما هرگاه برای حق غضبناک می شد، احدی را نمی شناخت و خشم پیامبر آرام نمی شد تا اینکه حق را یاری کند.
علامه طباطبایی (ره) در این زمینه می فرماید:
«هرگاه رسول خدا(ص) خشمگین می شد- که جز برای خدا غضب نمی کرد- چیزی تاب مقاومت در برابر غضب آن حضرت را نداشت.»
آری یک انسان کامل فقط در راه حق و به خاطر پایمال شدن حقوق الهی و حقوق مردم خشمگین می شود و در این مورد هم از مرز ایمان و حدود الهی خارج نمی شود.
خشم پیامبر (ص)
در این خصوص روایتی زیبا از سیره رسول گرامی اسلام (ص) نقل شده است که حمزه بن عبدالمطلب، عموی بزرگوار و برادر رضاعی حضرت رسول بود؛ زیرا حمزه از ثویبه اسلمیه- دایه پیامبر قبل از حلیمه سعدیه- شیر خورده بود. حمزه از رسول خدا چهار سال بزرگتر بود.
او در جنگ احد 60 سال داشت که به دست وحشی- غلام جبیر بن مطعم- به شهادت رسید. وحشی به تحریک و تطمیع هند- دختر عتبه بن ربیعه و مادر معاویه بن ابی سفیان- حضرت حمزه سیدالشهداء را مورد حمله غافلگیرانه قرار داد و به شهادت رساند.
هند که از آن بزرگوار به شدت ناراحت بود و از حضرت حمزه به علت کشته های جنگ بدر کینه شدیدی داشت، بعد از شهادت حمزه اعضای بدن آن حضرت را مثله کرد و حتی جگرش را بیرون آورده، از عمق کینه آن را در دهانش مکید.
رسول خدا (ص) وقتی به بالین پیکر قطعه قطعه عمویش آمد آن چنان ناراحت و خشمگین شد که سخن از انتقام گفت. در آن هنگام،جبرئیل علیه السلام نازل شد و برای دلداری پیامبر (ص) این آیه شریفه را نازل کرد:
«و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین؛» (نحل.621)
«هرگاه خواستید کسی را مجازات و عقوبت کنید، تنها به مقداری که به شما تعدی شده کیفر دهید و اگر صبر کنید، این کار برای صبرکنندگان بهتر است.» پیامبر نیز خشم خود را کنترل کرد و فرمود: «پس من صبر می کنم.»