ضرورت و اهمیت "تزکیه نفس"
اگر انسان بداند از کجا آمده است، اکنون در چه وضعیتى است، و در نهایتبه کجا خواهد رفت، آنگاه درمىیابد که تزکیه نفس بهترین رهتوشه انسان است که لحظهاى در آن تردید جایز نیست. این موضوع به خصوص در مورد اولیاء و مربیان اهمیت ویژهاى مىیابد.
مقدمه
از جمله دلایل تاثیر سخنان امام خمینى (ره)، بر امت اسلامى ایران، این است که سخنان ایشان برخاسته از اندیشههاى ناب اسلامى، و به ویژه از سرچشمه وحى، قرآن کریم، بوده است. دلیل دیگر تاثیر سخنان امام، این است که ایشان به آنچه مىگفتند عمیقا معتقد بودند، و خود را ملزم به عمل به آنها مىدانستند. یکى از موضوعاتى که بطور مکرر در سخنان و آثار امام (ره)، تکرار مىشد، سفارش به تزکیه نفس بود. ایشان در دیدار با روحانیون، مربیان، مسئولین، و در بسیارى از موقعیتها این ندا را تکرار مىکردند که: از خود شروع کنید و تا جوان هستید به خودسازى بپردازید.
ایشان تزکیه نفس را مقدم بر هر تلاش دیگرى مىدانستند، و آن را جهاد اکبر مىنامیدند. اثر ارزندهاى نیز در این زمنیه تحت عنوان مبارزه با نفس یا جهاد اکبر به یادگار گذاشتند. به نظر مىرسد هدف دشمنان فرهنگ اسلامى در شرایط کنونى این باشد که جامعه اسلامى توسط خود مسلمانان به انحطاط کشیده شود. در این جا یک نکته ظریف روانشناسانه نیز قابل تامل است، و آن این است که در یک جامعه اسلامى به خاطر تاکیدات مکرر و سفارشات و پند و اندرزها و امر و نهىهاى فراوان، اگر مراقب نباشیم، حالات روانى ما به سوى حالتهاى متضاد، گرایش مىیابند، و ما خود بدون آن که متوجه باشیم، عاملین اصلى تهاجم فرهنگى خواهیم بود، که در این صورت دشمنان انقلاب اسلامى به کمک خود ما، به هدف خود که تهى کردن جامعه اسلامى از محتواى اسلامى آن است، خواهند رسید. مبادا آن روزى که جامعه اسلامى تجلى ارزشهاى اسلامى نباشد، و از اسلام تنها ظاهر و پوستهاى دیده شود.
تعریف
براى روشن شدن مطلب باید ابتدا ببینیم منظور از تزکیه نفس چیست؟ تزکیه نفس عبارت است از پاک کردن نفس خود از آلودگىهاى اخلاقى به منظور گام برداشتن در جهت فضائل اخلاقى، که در نهایت موجب کمال و سعادت واقعى در دنیا و آخرت مىشود.
تزکیه نفس، از موضوعات اساسى روانشناسى اسلامى است که در روانشناسى غربى جایگاهى ندارد. بنابراین مىتوان گفت: تزکیه نفس یکى از وجوه افتراق روانشناسى اسلامى و روانشناسى غربى است. در واقع روانشناس مسلمان، بدون تزکیه نفس، قادر نخواهد بود نقش خود را به عنوان یک روانشناس در امت اسلامى ایفا کند. روانشناسى که اعتقاد به تزکیه نفس ندارد، و حاضر نیست عادتهاى نامطلوب اخلاقى و نفسانى خود را بپذیرد و کنار بگذارد، زیانش براى جامعه اسلامى، بیشتر از نفعش خواهد بود. بنابراین بر برنامهریزان نظام روانشناسى کشور است که لحظهاى در برنامهریزىهاى خود تردید کنند و از خود سئوال کنند آیا تزکیه نفس که از موضوعات اساسى فرهنگ اسلامى است و حجم عظیمى از آیات و روایات و احادیث را به خود اختصاص داده است، در نظام کنونى روانشناسى کشور جایگاهى دارد؟
سئوال دیگر این است که آیا نظام کنونى روانشناسى، مشاوره و تربیتى کشور پاسخگوى نیازهاى جامعه اسلامى ایران هستیا خیر؟
آیا این همه صرف وقت، انرژى و نیروى انسانى در بسیارى از این رشتهها بازده اقتصادى، اجتماعى، علمى و فرهنگى لازم را دارد؟
ضرورت
تهذیب نفس، موجب تقوا، خویشتندارى، نورانیت دل، روشنبینى، و آیندهنگرى مىشود، و چنان قدرت روحانى عظیمى در یک رهبر ایجاد مىکند که ملتى یک صدا پشتسر او به مبارزه برمىخیزند، و با دستهاى خالى بر رژیم تا دندان مسلحى، تنها به مدد اعتقاد و ایمان ، پیروز مىشوند و استکبار جهانى را تحقیر مىکنند. (مراجعه شود به فرمایشات حضرت امام (ره) در این زمینه که: آمریکا گفته است جمهورى اسلامى ایران ما را تحقیر کرد.( اگر انسان بداند از کجا آمده است، اکنون در چه وضعیتى است، و در نهایتبه کجا خواهد رفت، آنگاه درمىیابد که تزکیه نفس بهترین رهتوشه انسان است که لحظهاى در آن تردید جایز نیست. این موضوع به خصوص در مورد اولیاء و مربیان اهمیت ویژهاى مىیابد. امام (ره)، به صراحت گفتهاند: "مربى مردم باید خودش منزه باشد مهذب باشد" (صحیفه نور جلد 7 صفحه 186). در جاى دیگر مىگویند: ماه رمضانها مىآید و مىرود و ماهها یکى پس از دیگرى مىروند و عمرها هم مىرود، آنچه که باقى مىماند آن صفحات اعمال شماست که در قلب شما ثبت است و شاید نامه عمل هم همان باشد. قلب شما نسبت به دنیا چه بوده است، دنیا با قلب شما چه کرده است، و شما توجهتان به دنیا چه اندازه بوده است. آن روز که دستتان نمىرسید زاهد و عابد بودید، آن روزى که دستتان رسید خداى نخواسته عکس آن بود؟...
اولیاء خدا آن چیزى که پیششان مهم بود تهذیب نفس بود و دل کندن از غیر خدا و توجه به خدا. تمام مفاسدى که در عالم واقع مىشود از این توجه به خود است در مقابل توجه به خدا، تمام کمالاتى که براى اولیاء خدا و انبیاء خدا حاصل شده است، از این دل کندن از غیر و بستن به اوست و علامات این مسائل در اعمال ما ظاهر مىشود (صحیفه نور، جلد 18، صفحه 18)
آلودگى نفس، تدریجى است، و هیچکس نیز در امان نیستباید هوشیار بود. امام (ره) در این زمینه در دیدار با نمایندگان مجلس مىفرمایند:
همه اینهائى که مىبینید فاسد شدند اینطور نبودند که اینها از اول به این درجه از فساد بودند... اینطور هم نبودند که یک دفعه جهش کرده باشند از یک مرتبهاى به مرتبه بالاى فساد، اینطور هیچ وقت نبوده است. این به تدریج واقع شده است... شیطانى که در باطن انسان استبا کمال استادى انسان را به تباهى مىکشد. . . همه اینهائى که فاسد شدند به تدریج فاسد شدند، هیچکس یک دفعه فاسد نشده است و هیچ یک از ماها هم باید تصور نکنیم که مامون از این هستیم که فاسد بشویم...
اگر محاسبه کند آدم شب از خودش و خودش را در محاسبه قرار دهد که امروز تو این صحبت را کردى، این مبدا، مبدا شیطانى بوده است، نه مبدا انسانى و الهى، ممکن است کمکم دنبال این برود که اصلاح کند، و اگر این کار را نکند و همان رویه را تعقیب بکند، هیچ بعید ندانید که یک نفر زاهد، عابد مسلمان، یک انسان فاسد شقى از کار درآید.
مامون نیست هیچ کس. از کجا آغاز کنیم؟
اکنون که ضرورت و اهمیت تزکیه نفس به عنوان یک تکلیف و جهاد عظیم براى مسلمانان و به ویژه روانشناسان مسلمان مطرح شد، این سؤال اساسى مطرح مىشود که از کجا آغاز کنیم و چگونه این راه نجات و رستگارى را دنبال کنیم؟ در زیر به برخى از توصیههاى حضرت امام(ره) در این زمینه اشاره مىشود.
1- یقظه و بیدارى
اول منزل از منازل انسانیت منزل یقظه و بیدارى است، چنانچه مشایخ اهل سلوک در منازل سالکان بیان فرمودهاند.
آنچه لازم استبیان شود این است که انسان تا تنبه پیدا نکند که مسافر است و لازم است از براى او سیر و داراى مقصد است و باید به طرف آن مقصد ناچار حرکت کند و حصول مقصد ممکن است، "عزم" براى او حاصل نشود و داراى "اراده" نگردد (چهل حدیث، صفحه 174)
2- نیت خالص
اى عزیز، علاج، در این است که انسان که مىخواهد علمش الهى باشد وارد هر علمى که شد مجاهده کند و با هر ریاضت و جدیتى شده قصد خود را تخلیص کند. سرمایه نجات و سرچشمه فیوضات، تخلیص نیت و نیتخالص است... در حدیث وارد است که کسى که اخلاص ورزد از براى خدا چهل "صباح"، جارى گردد چشمههاى حکمت از قلبش به زبانش.
اخلاص چهل روزه این است آثار و فوایدش، پس شما که چهل سال یا بیشتر در جمع اصطلاحات و مفاهیم در هر علمى کوشیدید و خود را علامه در علوم مىدانید، و در قلب خود اثرى از حکمت و در لسان خود قطرهاى از آن نمىبینید، بدانید تحصیل و زحمتتان با قدم اخلاص نبوده، بلکه براى شیطان و هواى نفس کوشش کردید. پس اکنون که دیدید از این علوم کیفیت و حالى حاصل نشد، چندى براى تجربه هم باشد به اخلاص نیت و تصفیه قلب از کدورات و رذایل بپردازید، اگر از آن اثرى دیدید آن وقتبیشتر تعقیب کنید (چهل حدیث، صفحه 394)
پس اى عزیز، در کارهاى خود دقیق شو و از نفس خود در هر عمل حساب بکش و او را در برابر هر پیشآمدى استنطاق کن که آیا اقدامش در خیرات و امور شریفه براى چیست؟ مىخواهد براى خدا مسئله بفهمد یا بگوید یا مىخواهد خود را از اهل آن قلمداد کند؟ چرا سفر زیارتى که رفته با هر وسیله است به مردم مىفهماند؟ چرا صدقاتى را که در خفا مىدهد راضى نمىشود که کسى از او مطلع نشود؟
ملتفت باش که در مناظره با نفس گول شیطنت او را نخورده باشى و عمل ریایى را با صورت مقدس به خوردت ندهد.
اگر ما بنده مخلص خدائیم چرا شیطان در ما اینقدر تصرف دارد. اگر شما مخلصید، چرا چشمههاى حکمت از قلب شما به زبان جارى نشده؟ پس بدان اعمال ما براى خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بیدرمان همین جاست (چهل حدیث صفحه 50-51)
3- سپاس نعمتهاى بیکران الهى
از امورى که انسان را معاونت کامل مىنماید در مجاهده با نفس و شیطان، و باید انسان سالک مجاهد خیلى مواظب آن باشد، تذکر است. بدان که از امور فطریه که هر انسان فطرتا بدان حکم مىکند، احترام منعم است. و هرکس در کتاب ذات خود اگر تاملى کند، مىبیند که مسطور است که باید از کسى که به انسان نعمتى داد، احترام کند. و معلوم است، هرچه نعمتبزرگتر باشد، و منعم در آن انعام بىغرضتر باشد، احترامش در نظر فطرت لازمتر و بیشتر است.
مثلا اگر دکترى شما را از کورى نجات داد، فطرتا او را احترام مىکنید و اگر از مرگ نجات داد، بیشتر احترام مىکنید. اکنون ملاحظه کن نعمتهاى ظاهره و باطنه که مالک الملوک، جل شانه، به ما رحمت کرده، که اگر جن و انس بخواهند یکى از آنها را به ما بدهند، نمىتوانند و ما از آن غفلت داریم...
همینطور قدرى متذکر شو سایر نعم الهى را از قبیل صحتبدن... و قواى باطنه از قبیل خیال، و وهم و عقل و غیر آن، که هر یک منافعى دارد، که حد ندارد. تمام اینها را مالک الملوک به ما عنایت فرموده، بدون این که از او بخواهیم، و بدون این که بر ما منتى تحمیل فرماید. و به اینها نیز اکتفا نفرموده، و انبیاء و پیغمبران فرستاده و کتبى فرو فرستاده و راه سعادت و شقاوت... را به ما نموده... بدون این که به طاعت و عبادت ما احتیاجى داشته باشد، یا به حال او طاعت و معصیت ما فرقى کند.
فقط از براى نفع خود ما، امر و نهى فرموده. بعد از تذکر این نعمتها، و هزاران نعمتهاى دیگر، که حقیقتا از شمردن کل آن تمام بشر عاجز است، چه برسد به جزئیات آن، آیا در فطرت شما احترام همچو منعمى لازم است؟ و آیا خیانت نمودن به همچو ولى نعمتى از نظر عقل چه حالى دارد؟ (چهل حدیث، صفحه 10-11)
4- دوران جوانى زمانى مناسب
هر قدر در جوانى انسان مهذب شد، شد. اگر در جوانى خداى نخواسته مهذب نشد، بسیار مشکل است که در زمان کهولت و پیرى که اراده ضعیف است، و دشمن قوى. اراده انسان ضعیف مىشود، و جنود ابلیس در باطن انسان قوى، ممکن نیست دیگر آن وقت، اگر هم ممکن باشد، بسیار مشکل است. از حالا به فکر باشید، از جوانى به فکر باشید، الان هر قدمى که شما بر مىدارید رو به قبر است. . . فکر این مطلب را بکنید که قضیه نزدیک شدن به مرگ است، و هیچکس هم سند به شما نداده است که 120 سال عمر مىکنید... هیچ کس سندى ندارد. ممکن است همین حالا خداى نخواسته، سندى نیست. باید فکر کنید، باید در این مطالب تامل کنید، مراقبه کنید. اخلاق خودتان را مهذب کنید، مهذبتر کنید انشاءالله (صحیفه نور، جلد1، صفحه125)
5- توجه به نقطه ضعفهاى خود
بىعیب ما نداریم در دنیا و ما باید همیشه توجهمان به آن عیوب خودمان باشد... و انسان که بخواهد براى خدا کار بکند و به مقام انسانیتبرسد، باید همیشه دنبال این باشد که ببیند چه عیبى دارد. دنبال این نباشد که ببنید چه حسنى دارد، براى این که دنبال این که چه عیبى دارد، مىشود که انسان در صدد رفع آن برآید، و دنبال این که چه حسنى دارد، پرده مىشود در چشم انسان، و نمىتواند عیوب خودش را ببیند (صحیفه نور، جلد 17، صفحه 161)
موانع تزکیه نفس
اکنون که به برخى از عوامل تزکیه نفس از دیدگاه امام خمینى (ره) ، اشاره شد، بهتر استبه موانع تزکیه و تهذیب نفس نیز، از دیدگاه ایشان، نظرى شود. به امید این که روشنگرى بیشترى در موضوع بحثحاصل شود.
1- رجاء سعه وقت
از موانع بزرگ یقظه و بیدارى که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود، و اراده و عزم را در انسان مىمیراند، آن است که انسان گمان کند، وقتبراى سیر، وسیع است. و این حال طول امل، و درازى رجاء، و ظن بقاء، و امید حیات، و رجاء سعه وقت، انسان را از اصل مقصد، که آخرت است، و لزوم سیر به سوى او، و لزوم اخذ رفیق، و زاد طریق، باز مىدارد و انسان به کلى آخرت را فراموش مىکند، و مقصد از یاد انسان مىرود (چهل حدیث، صفحه 176)
2- حب دنیا
همه خطاها از حب دنیا است. از حب شهرت است. این حب را از دل خود بیرون کنید. بمیرانید این حب را و زنده شوید، به زندگانى اسلام (صحیفه نور، جلد 5، صفحه 166)
3- انکار مقامات
بدترین خارهاى طریق کمال و وصول به مقامات معنویه، ... انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است، که این انکار روح شوق را مىمیراند... و آتش عشق را خاموش مىکند، و انسان را از طلب بازمىدارد (چهل حدیث صفحه 507)
اى عزیز، اولیا را به خود قیاس مکن، و قلوب انبیاء و اهل معارف را، گمان مکن مثل قلوب ماست. دلهاى ما غبار توجه به دنیا و مشتهیات آن را دارد و آلودگى در شهوات، نمىگذارد مرآت تجلیات حق شود، و مورد جلوه محبوب گردد (چهل حدیث، صفحه 455)
آنچه مهم است، براى امثال ما، آن است که اکنون که محرومیم از مقامات اولیا، انکار آنها را هم نکنیم، و تسلیم باشیم که تسلیم امر اولیا خیلى فایده دارد، و انکار خیلى مضر است (چهل حدیث، صفحه 437)
4- علم بدون ایمان
من چندان عقیده به علم فقط ندارم، و علمى که ایمان نیاورد، حجاب اکبر مىدانم (چهل حدیث، صفحه 457)
5- دعوا و مجادله
دعواهاى ما دعوائى نیست که براى خدا باشد... همه ما از گوشمان بیرون کنیم که دعواى ما براى خداست، ما براى مصالح اسلامى دعوا مىکنیم... دعواى من و شما، و همه کسانى که دعوا مىکنند همه براى خودشان است (صحیفه نور، جلد 14، صفحه 245)
6- لذتهاى دنیوى
بدان که نفس در هر حظى که از این عالم مىبرد، در قلب اثرى از آن واقع مىشود، که آن تاثر از ملک و طبیعت است و سبب تعلق آن استبه دنیا. و التذاذات، هرچه بیشتر باشد، قلب از آن بیشتر تاثر پیدا مىکند، و تعلق و حبش بیشتر مىگردد، تا آن که تمام وجهه قلب به دنیا و زخارف آن گردد. و این، منشا مفاسد بسیارى است. تمام خطاهاى انسان، و گرفتارى به معاصى، و سیئات براى همین محبت و علاقه است (چهل حدیث، صفحه 123)
راههاى تزکیه نفس
1- صراط مستقیم
صراط مستقیم، آن صراطى است، که یک طرفش اینجاست، و یک طرفش خداست. مستقیم، راه صاف است. هر انحرافى از هر طرف، انحرافى است که انسان را از راهش بازمىدارد. و مىکشدش به طرف ظلمتها (صحیفه نور، جلد 12، صفحه 126)
2- مراقبه
باید خودتان، مراقبتخودتان را بکنید، و وادار کنید کسانى از شما مراقبت کنند. باید همیشه انسان مراقب خود باشد. مىخواهد نماز بخواند، مراقبت کند از نمازش، که مبادا دست او در کار باشد، دست نفس اماره در کار باشد. . . همه باید از خودشان مراقبت کنند (صحیفه نور، جلد 16، صفحه 175)
3- محاسبه
محاسبه یکى از امورى است که در سیر انسانى باید باشد که در آخر شب فکر کند به این که تو امروز که با این آقا اختلاف دارى ... ریشهاش چیست؟ براى خداست؟ این عیبى که شما در او مىگوئید در خودتان نیست؟ این چیزى را که در دیگران بزرگ مىشمارید، و در خودتان هرچه مىتوانید کوچکش مىکنید، و پردهپوشى مىکنید، این عمل شیطانى نیست؟ (صحیفه نور، جلد 18، صفحه 47)
هرکس که مىخواهد صحبت کند، باید توجه کند که چه مىخواهد بگوید، آیا در این چیز رضاى خدا هست، آیا دعوت به خودش هست، یا دعوت به خدا، بعد هم که صحبت کرد بنشیند که آیا این صحبتبراى این بود، یا براى آن. این راهى استبراى سیر انسان به خدا که مراقبت کند از خودش، و بعد از مراقبت، محاسبه نماید.
4- احساس در محضر خداوند بودن
دائمى کردن نام و یاد خداوند در اندیشه و اعمال، و احساس حضور در محضر خداوند، مىتواند بسیار راهگشا و مفید باشد، و بارها مورد تاکید امام خمینى (ره) قرار گرفته است. به عنوان نمونه مراجعه کنید به سخن معروف ایشان:
"عالم محضر خداست. در محضر خدا معصیت نکنید".
نتیجهگیرى
تزکیه نفس، یکى از موضوعات اساسى روانشناسى است که آثار درمانى و پیشگیرى فراوانى داردو متاسفانه به دلیل تسلط روانشناسى غربى، بر نظام روانشناسى کشور، و بىتوجهى به این موضوع در روانشناسى غربى، تاکنون مورد غفلت واقع شده است. سزاوار است که آثار روانى و اجتماعى تزکیه نفس، و راههاى عملى آن، به ویژه براى جوانان با روشهاى مناسب، و قابل اجرا تهیه و تدوین شود، و آثار آن مورد بررسى تجربى، و تجزیه و تحلیل علمى، قرار گیرد. به امید این که، با وارد شدن این موضوع حیاتى و انسانى در برنامه روزانه روانشناس مسلمان، موجبات افزایش میزان کارآئى نظام روانشناسى کشور، فراهم گردد.