راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام و یاد خداوند حاضر و ناظر این بلاگ جهت ترویج و تبلیغ مباحث معرفتی و بصیرتی ایجاد شده است امیدوارم که مفید فایده باشد

خدایا چنان کن سر انجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان

درس هاى آموزنده قیام حسینى از دیدگاه شهید مطهری

حادثه کربلا، صحنه نمایش اخلاق اسلامى‏:

1.      مروّت‏:مروّت مفهوم خاصى دارد و غیر از شجاعت است؛ گو اینکه معنایش مردانگى است

در شجاعت شیر ربّانیستى /// در مروّت خود که داند کیستى‏ .

مروّت این است که انسان به دشمنان خودش هم محبت بورزد.

2.      ایثار و وفا:مى‏آییم سراغ ایثار، یکى دیگر از عناصر اخلاقى موجود در این حادثه.

چه نمایشگاه ایثارى بوده است کربلا! شما ببینید آیا براى ایثار تجسمى بهتر از داستان حضرت  ابوالفضل العبّاس  (ع) مى‏توان پیدا کرد؟ «ایثار» که یکى از باشکوهترین تجلیات عاطفى روح انسان است.

چرا سوره «هل أتى» نازل مى‏شود که در آن مى‏فرماید: «وَ یُطْعِمونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ اسیراً. انَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جزاءً وَ لا شُکوراً» ؟ مردى است به نام عمروبن قرظة بن کعب انصارى که از اولاد انصارمدینه است. او ظاهراً از آن کسانى است که در وقت نماز اباعبداللَّه خودشان را سپر اباعبداللَّه کرده بودند. آنقدر تیر به بدن این مرد خورد که دیگر افتاد. لحظات آخرش را طى مى‏کرد.اباعبداللَّه خودشان را به بالینش رساندند. تازه درباره خودش شک مى‏کند که آیا به وظیفه خود عمل کرده یاخیر،

مى‏گوید: «اَ وَفَیْتُ یا اباعَبْدِاللَّه؟» آیامن توانستم وفا کنم یانه؟

3.      مساوات اسلامى‏:مى‏رویم سراغ مساوات اسلامى، برادرى و برابرى اسلامى. کسانى که اباعبداللَّه خود را به بالین آنها رسانده است، عده معدودى هستند. دو نفر از آنها افرادى هستند که ظاهراً مسلّم است که قبلًا برده بوده‏اند، یعنى برده‏هاى آزادشده بوده‏اند. اسم یکى از آنها «جون» است که مى‏گویند مولى‏ ابى ذر غفارى، یعنى آزادشده جناب ابوذرغفاری

4-کلید شخصیت امام حسین علیه السلام‏: از نظر من کلید شخصیت حسین حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگى است، حق پرستى است. انتخاب حسین از سخنان پیغمبر چگونه است! از همین جا شما مى‏توانید مقدار شخصیت او را به دست آورید.

حسین علیه السلام گفت آنچه که من از پیغمبر شنیده‏ام این است: «انَّ اللَّهَ تَعالى‏ یُحِبُّ مَعالِىَ الْامورِ وَ اشْرافَها وَ یُکْرِهُ سَفْسافَها»

خدا کارهاى بزرگ و مرتفع را دوست مى‏دارد، از چیزهاى پست بدش مى‏آید سخن دیگر از او این است: «مَوْتٌ فى عِزٍّ خَیرٌ مِنْ حَیاةٍ فى ذُلٍّ» مردن با عزت و شرافت، از زندگى با ذلت بهتر است.

ایهاالنّاس! در دنیا بجز خدا چیزى پیدا نمى‏شود که این ارزش را داشته باشد که شما جان و نفس خودتان را به آن بفروشید؛ خودتان را نفروشید، آزادمرد باشید، خودفروش نباشید.

جمله‏اى دیگر: «النّاسُ عَبیدُ الدُّنْیا». عیب مردم این است که بنده دنیا هستند، برده صفت هستند، مى‏فرماید: «انى لا ارَى الْمَوْتَ الا سَعادَةً وَ لَاالْحَیوةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً»

من مردن را براى خودم سعادت، و زندگى با ستمگران را موجب ملامت مى‏بینم.

زبان به شکایت نگشودن‏:هرکس دیگرى، هر شخصیت تاریخى در شرایطى قرار بگیرد که حسین بن على علیه السلام در شب عاشورا قرار گرفت، زبان به شکایت باز مى‏کندبه خدا قسم که من هرگز نه دست ذلت به شما مى‏دهم و نه مثل بردگان فرار مى‏کنم؛ مردانه مقاومت مى‏کنم تا کشته شوم خودپرستى نیست، خداپرستى است.:...روى زمین مى‏افتد. چه مى‏گوید؟ رویش را به سوى همان قبله‏اى که از آن هرگز منحرف نشده است مى‏کند

و مى‏فرماید: «رِضاً بِقَضائِکَ وَ تَسْلیماً لِامْرِکَ وَ لا مَعْبودَ سِواکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ» «1»

 5- نهضت حسینى، عامل شخصیت یافتن. جامعه اسلامى‏:یا ایُّهَا الَّذینَ امَنُوا اسْتَجیبوا للَّهِ وَ لِلرَّسولِ اذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ شهادت حسین بن على حیات تازه‏اى در عالم اسلام دمید در روحْ موج به وجود ‏آورد، حمیّت و غیرت به وجود ‏آورد، تن‏ها را از رخوت و سستى خارج ‏کرد و چابک و چالاک ‏نمود.چه بسیار خونها در محیطهایى ریخته مى‏شود که چون فقط جنبه خونریزى دارد، اثرش مرعوبیت مردم است

امام حسین علیه السلام با حرکات قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده کرد، احساسات بردگى و اسارتى را که از اواخر زمان عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه اسلامى حکمفرما بود، تضعیف کرد و ترس را ریخت احساس شخصیت‏: و این غیر از آن «خودى» اخلاقى است که بد است و نفس پرستى و شهوت پرستى است.؛ یعنى یگانه نیرویى که مانع جذب شدن ملتى در ملت دیگر و یا فردى در فرد دیگر مى‏شود، همین احساس منش و شخصیت است

در گفتارهاى اقبال لاهورى خواندم که موسولینى گفته است: انسان باید آهن‏داشته باشد تا نان داشته باشد؛ یعنى اگر مى‏خواهى نان داشته باشى، زور داشته باش.

ولى اقبال مى‏گوید: این حرف درست نیست. اگر مى‏خواهى نان داشته باشى، آهن باش. (نمى‏گوید آهن داشته باش، بلکه آهن باش) یعنى شخصیت تو شخصیتى محکم به صلابت آهن باشد.

مى‏گوید شخصیت داشته باش؛ چرا به زور متوسل مى‏شوى، چرا به اسلحه متوسل مى‏شوى، چرا مى‏گویى اگر مى‏خواهى نان داشته باشى باید اسلحه داشته باشى؟ بگو اگر مى‏خواهى هرچه داشته باشى خودت آهن باش، خودت فولاد باش، خودت شخصیت داشته باش،، چرا که امویها شخصیت ملت مسلمان را لِه کرده کوبیده بودند و دیگر کسى از آن احساسهاى اسلامى در خودش نمى‏دید. حماسه حسینی/شهید مطهری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۰۶
حبیب غفاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی