سزاى بىاحترامى به تربت سیدالشهدا(ع)
سزاى بىاحترامى به تربت سیدالشهدا(ع)
دانشمند مسیحى مذهب که از میهمانان عرفانى مسیحى در دربار شاه عباس بود مى گفت: مى توانم از ما فى الضمیر افراد خبر دهم.
شیخ حر عاملى صاحب وسایل الشیعه، در کتاب دیگر خود، اثبات الهداه نقل مى کند، طبیب معروف مسیحى به نام یوحنا مى گوید:
در دربار موسى بن عیسى یک از فرمانروایان مسلمان، سخن از درمان به وسیله تربت کربلا، پیش آمد.
یکى از مردان قبیله بنى هاشم حضور داشت و گفت: ما بیماران لاعلاج را از این راه درمان مى کنیم.
موسى بن عیسى که یک آدم ضد اهل بیت عصمت و طهارت بود دستور داد تا قدرى تربت حضرت سیدالشهداء را حاضر کنند، او در حضور همگان به عنوان جسارت و نیز به منظور اثبات بى پایگى مدعاى هاشمیان قدرى از آن را به نشیمن گاه خود ریخت ، ناگهان فریاد سوختم ، سوختم او بالا گرفت، در آن دم طشتى آوردند، جگر و کبد او در طشت ریختند، طبیب مسیحى از معالجه آن ناتوان شد و پس از چندى آن طبیب به زیارت امام شتافت در حالى که مسیحى بود ولى دیرى نپاید که مسلمان شد.
در دربار شاه عباس، دانشمند مسیحى مذهب که از میهمانان عرفانى مسیحى در دربار شاه عباس بود مى گفت : مى توانم از ما فى الضمیر افراد خبر دهم.
شیخ بهایى که در جلسه حاضر بود گفت: بگو در میان دستم چه چیزى است؟
او پس از لحظه اى گفت: مى دانم چیست، ولى در حیرتم که از کجا به دست آورده اى؟ زیرا در میان کف تو قطعه اى از بهشت جاى دارد.
شیخ بهایى گفت: آرى قدرى از تربت امام حسین(ع) است.
آرى: طبیب مسیحى، مسلمان مى شود ولى موسى بن عیسى، عاقبت به شر و بدبخت مى شود