يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷ ق.ظ
سخاوت امام
حسین (ع)
مردى اعرابى وارد مدینه
شد و از کریم ترین مردم سوال کرد، امام حسین را به او معرفى کردند، وارد مسجد شد و
آن بزرگوار را در حال نماز یافت ، پشت سر آن بزرگوار ایستاد اشعاری را
خواند. امام حسین نمازش را سلام داده و به قنبر فرمودند: آیا از مال حجاز چیزى
باقى مانده است ؟ گفت : بله ، چهار هزار دینار باقى مانده است . فرمودند: آن
را بیاور که نیازمند حقیقى آن آمده است . قنبر دینارها را آورد، امام دو برد خود
را از تن در آورده و دینارها را در آن پیچید و دست مبارکشان را از شکاف در خارج
کردند، زیرا به خاطر کم بودن دینارها از اعرابى خجالت کشیدند و اشعاری بدین مضمون
سرودند: بگیر این مقدار دینار را، من به خاطر کمى آن از تو عذر مى خواهم و بدانکه
من نسبت به تو مهربانم اگر در آینده وسیله فراهم شد ثروت سرشارى بر تو ریزش خواهد
کرد. لیکن مردم زمان بیگانه پرستند و اینک دست ما خالى است. اعرابى دینارها را
گرفته و گریه کرد! امام فرمودند: شاید آنچه عطا کردم به تو، کم است که گریه مى کنى
؟! اعرابى گفت : نه، ولیکن گریه من براى این است که چرا این دستهاى با سخاوت زیر
خاک خواهد رفت.
مناقب ابن
شهر آشوب ، ج 4، ص 65. شفاعت امام حسین (ع)
|
۰
۰
۹۳/۰۹/۲۳
حبیب غفاری