علم و آگاهی امام زمان(عج)
علم و آگاهی امام زمان(عج)
با توجه به ولایت تکوینی امام معصوم(ع) حدیثی در مورد امام عصر(عج) وارد شده است که امام زمان(عج) هفته ای یک بار به اعمال شیعیان رسیدگی می کنند. چگونه این حدیث با ولایت تکوینی امام معصوم(ع) قابل انطباق است؟
1. از مجموع روایات مربوط به علم امام ــ که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود ــ چنین استفاده می شود که امام معصوم از آن حیث که بشر است مانند دیگر افراد بشر بوده فرقی از حیث بشری با آنها ندارد ، امّا از آن حیث که امام و حجّت خدا و خلیفه او در زمین است ، به اذن و مشیّت خدا ، علم بالفعل به تمام امور داشته و لحظه ای دچار غفلت نمی شود. طبق این گونه روایات امام معصوم(ع) حتّی در خواب نیز گرفتار غفلت نمی شود چه رسد به وقت بیداری.
1) « عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) سَأَلْتُهُ عَنْ عِلْمِ الْإِمَامِ بِمَا فِی أَقْطَارِ الْأَرْضِ وَ هُوَ فِی بَیْتِهِ مُرْخًى عَلَیْهِ سِتْرُهُ .
فَقَالَ یَا مُفَضَّلُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لِلنَّبِیِّ(ص) خَمْسَةَ أَرْوَاحٍ : رُوحَ الْحَیَاةِ فَبِهِ دَبَّ وَ دَرَجَ وَ رُوحَ الْقُوَّةِ فَبِهِ نَهَضَ وَ جَاهَدَ وَ رُوحَ الشَّهْوَةِ فَبِهِ أَکَلَ وَ شَرِبَ وَ أَتَى النِّسَاءَ مِنَ الْحَلَالِ وَ رُوحَ الْإِیمَانِ فَبِهِ أَمَرَ وَ عَدَلَ وَ رُوحَ الْقُدُسِ فَبِهِ حَمَلَ النُّبُوَّةَ
فَإِذَا قُبِضَ النَّبِیُّ (ص) انْتَقَلَ رُوحُ الْقُدُسِ فَصَارَ فِی الْإِمَامِ وَ رُوحُ الْقُدُسِ لَا یَنَامُ وَ لَا یَغْفُلُ وَ لَا یَلْهُو وَ لَا یَسْهُو وَ الْأَرْبَعَةُ الْأَرْوَاحُ تَنَامُ وَ تَلْهُو وَ تَغْفُلُ وَ تَسْهُو وَ رُوحُ الْقُدُسِ ثَابِتٌ یَرَى بِهِ مَا فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَتَنَاوَلُ الْإِمَامُ مَا بِبَغْدَادَ بِیَدِهِ قَالَ نَعَمْ وَ مَا دُونَ الْعَرْش.
مفضل بن عمر گفت: به حضرت صادق(ع) عرض کردم: از کجا امام اطلاع دارد از اطراف جهان با اینکه در خانه نشسته و پرده آویخته است؟!
فرمودند ای مفضّل! خداوند براى پیامبر پنج [مرتبه] روح قرار داده: روح الحیات که با آن حرکت می کند ، می رود و مىآید. و روح القوّة که با آن حرکت می کند و جهاد مىنماید. و روح الشهوة که با آن می خورد و مىآشامد و با زنان از راه حلال همبستر مىشود. و روح ایمان که به وسیله آن دستور می دهد و عدالت می ورزد. و روح القُدُس که به وسیله آن بار نبوّت را بر می دارد. وقتى پیامبر از دنیا رفت روح القدس به امام منتقل مىشود.
روح القدس نمىخوابد و دچار غفلت نمی شود و اهل لهو و بیهوده کاری نیست و سهو و اشتباه نمی کند ؛ ولى چهار روح دیگر می خوابند و داراى لهو و غفلت و سهو هستند روح القدس ثابت است. نبی یا امام به وسیله او آنچه را در شرق و غرب و خشکى و دریا است مىبیند. عرض کردم آیا امام می تواند چیزى را که در بغداد است با دست خود بر دارد فرمودند: آرى و هر آنچه را که پائینتر از عرش است.»( بحار الأنوار ، ج25 ،ص58 )
طبق این سنخ از روایات که تعداد آنها بسیار زیاد است ، امام معصوم صاحب رتبه ای از وجود است که از آن تعبیر به روح القدس می شود ؛ و حقیقت امامت ناشی از این رتبه ی وجودی است. طبق برخی دیگر از روایات ، این روح ، اعظم از تمام ملائک بوده از جبرئیل ، سید الملائک نیز عظیمتر است لذا احاطه ی وجودی به تمام موجودات پایین تر از عرش دارد.
و علم حضوری چیزی نیست جز احاطه ی وجودی. بنا بر این امام معصوم به هر آنچه در رتبه ی وجودی پایین تر از عرش است علم بالفعل دارد. البته اهل بیت(ع) در برخی روایات این حقیقت را به گونه ای بیان نموده اند که گویی روح القدس موجودی خارج از وجود خود آنهاست ، که به نظر می رسد این نحوه از بیان به خاطر قصور فهم مخاطب بوده است. البته فرض دوگانگی بین روح القدس و امام در عین اتّحاد آن دو نیز از لحاظ فلسفه ی صدرایی به آسانی قابل توجیه است.
2) « عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع( عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ " اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ " قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ .
یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْب می گوید از امام صادق(ع) از قول خدای عزّ وجلّ پرسیدم که می فرماید: «عمل کنید! خداوند و فرستاده ی او و مؤمنان، اعمال شما را مىبینند.» امام فرمودند: ایشان(مومنان) همان ائمه هستند.»(کافی ،ج1 ،ص219)
در این حدیث شریف و آیه ی ضمن آن ، رؤیت نبی و امام در ردیف رؤیت خدا قرار گرفته که لحظه به لحظه است.
3) « قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) : لَوْ کَانَ لِأَلْسِنَتِکُمْ أَوْکِیَةٌ لَحَدَّثْتُ کُلَّ امْرِئٍ بِمَا لَهُ وَ عَلَیْه.
امام باقر علیه السلام فرمودند : اگر زبانهاى شما لجام و بندى می داشت (و اسرار را فاش نمی کردید) سود و زیان آینده ی هر کسی را برایش گزارش می دادم.»(الکافی ،ج1 ،ص 264)
4) « أَبَا بَصِیرٍ یَقُولُ : قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) مِنْ أَیْنَ أَصَابَ أَصْحَابَ عَلِیٍّ مَا أَصَابَهُمْ مَعَ عِلْمِهِمْ بِمَنَایَاهُمْ وَ بَلَایَاهُمْ قَالَ فَأَجَابَنِی شِبْهَ الْمُغْضَبِ مِمَّنْ ذَلِکَ إِلَّا مِنْهُمْ فَقُلْتُ مَا یَمْنَعُکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ ذَلِکَ بَابٌ أُغْلِقَ إِلَّا أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ صَلَوَاتٌ عَلَیْهِمَا فَتَحَ مِنْهُ شَیْئاً یَسِیراً ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ أُولَئِکَ کَانَتْ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ أَوْکِیَة.
ابو بصیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چرا به اصحاب على علیه السلام مصیبتها رسید با وجود آنکه از مرگ و مصیبت خود آگاه بودند؟ حضرت به مانند شخص خشمگین به من جواب داد: آن مصیبتها تنها از ناحیه خودشان به آنها رسید. عرض کردم: قربانت گردم مانع شما چیست؟
(چرامرگ و مصیبت اصحاب خود را به آنها نمىگویید؟) فرمودند: این دری است بسته شده ، تنها حسین بن على صلوات اللَّه علیهما اندکى از آن را گشود (که در شب عاشورا شهادت و مصیبت اصحابش را به آنها خبر داد) سپس فرمود اى ابا محمد: اصحاب آن حضرت بر دهان خود لجام و بندى داشتند.»( الکافی،ج1 ،ص265)
5) « عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع )قَالَ سُئِلَ عَلِیٌّ (ع ) عَنْ عِلْمِ النَّبِیِّ (ص) . فَقَالَ : عِلْمُ النَّبِیِّ عِلْمُ جَمِیعِ النَّبِیِّینَ وَ عِلْمُ مَا کَانَ وَ عِلْمُ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى قِیَامِ السَّاعَةِ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنِّی لَأَعْلَمُ عِلْمَ النَّبِیِّ (ص) وَ عِلْمَ مَا کَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ کَائِنٌ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ قِیَامِ السَّاعَة
ابو بصیر از حضرت باقر نقل کرد که از على علیه السّلام در مورد علم پیامبر پرسیدند. امام فرمودند: علم تمام انبیاء است و علم گذشته و علم آنچه تا روز قیامت بیاید. سپس فرمودند: قسم به آن کسى که جانم در دست اوست ، من داراى علم پیامبرم و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت. »(بحار الأنوار ، ج26 ،ص110)
6) « عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ : کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْیَمَنِ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ فَرَدَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ . فَقَالَ لَهُ مَرْحَباً یَا سَعْدُ .
فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ بِهَذَا الِاسْمِ سَمَّتْنِی أُمِّی وَ مَا أَقَلَّ مَنْ یَعْرِفُنِی بِهِ . فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع ) صَدَقْتَ یَا سَعْدُ الْمَوْلَى فَقَالَ الرَّجُلُ جُعِلْتُ فِدَاکَ بِهَذَا کُنْتُ أُلَقَّبُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا خَیْرَ فِی اللَّقَبِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ فِی کِتَابِهِ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ مَا صِنَاعَتُکَ یَا سَعْدُ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ نَنْظُرُ فِی النُّجُومِ لَا یُقَالُ إِنَّ بِالْیَمَنِ أَحَداً أَعْلَمَ بِالنُّجُومِ مِنَّا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع کَمْ ضَوْءُ الْمُشْتَرِی عَلَى ضَوْءِ الْقَمَرِ دَرَجَةً فَقَالَ الْیَمَانِیُّ لَا أَدْرِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع صَدَقْتَ کَمْ ضَوْءُ الْمُشْتَرِی عَلَى ضَوْءِ عُطَارِدٍ دَرَجَةً فَقَالَ الْیَمَانِیُّ لَا أَدْرِی فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع صَدَقْتَ فَمَا اسْمُ النَّجْمِ الَّذِی إِذَا طَلَعَ هَاجَتِ الْإِبِلُ فَقَالَ الْیَمَانِیُّ لَا أَدْرِی فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع صَدَقْتَ فَمَا اسْمُ النَّجْمِ الَّذِی إِذَا طَلَعَ هَاجَتِ الْبَقَرُ فَقَالَ الْیَمَانِیُّ لَا أَدْرِی فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع صَدَقْتَ فَمَا اسْمُ النَّجْمِ الَّذِی إِذَا طَلَعَ هَاجَتِ الْکِلَابُ فَقَالَ الْیَمَانِیُّ لَا أَدْرِی فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع صَدَقْتَ فِی قَوْلِکَ لَا أَدْرِی فَمَا زُحَلُ عِنْدَکُمْ فِی النَّجْمِ فَقَالَ الْیَمَانِیُّ نَجْمٌ نَحْسٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا تَقُلْ هَذَا فَإِنَّهُ نَجْمُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَهُوَ نَجْمُ الْأَوْصِیَاءِ ع وَ هُوَ النَّجْمُ الثَّاقِبُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ الْیَمَانِیُّ فَمَا مَعْنَى الثَّاقِبِ فَقَالَ إِنَّ مَطْلِعَهُ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ فَإِنَّهُ ثَقَبَ بِضَوْئِهِ حَتَّى أَضَاءَ فِی السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَمِنْ ثَمَّ سَمَّاهُ اللَّهُ النَّجْمَ الثَّاقِبَ ثُمَّ قَالَ یَا أَخَا الْعَرَبِ عِنْدَکُمْ عَالِمٌ قَالَ الْیَمَانِیُّ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ بِالْیَمَنِ قَوْماً لَیْسُوا کَأَحَدٍ مِنَ النَّاسِ فِی عِلْمِهِمْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ مَا یَبْلُغُ مِنْ عِلْمِ عَالِمِهِمْ قَالَ الْیَمَانِیُّ إِنَّ عَالِمَهُمْ لَیَزْجُرُ الطَّیْرَ وَ یَقْفُو الْأَثَرَ فِی سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ مَسِیرَةَ شَهْرٍ لِلرَّاکِبِ الْمُحِثِّ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَإِنَّ عَالِمَ الْمَدِینَةِ أَعْلَمُ مِنْ عَالِمِ الْیَمَنِ قَالَ الْیَمَانِیُّ وَ مَا یَبْلُغُ مِنْ عِلْمِ عَالِمِ الْمَدِینَةِ قَالَ إِنَّ عِلْمَ عَالِمِ الْمَدِینَةِ یَنْتَهِی إِلَى أَنْ یَقْفُوَ الْأَثَرَ وَ لَا یَزْجُرَ الطَّیْرَ وَ یَعْلَمَ مَا فِی اللَّحْظَةِ الْوَاحِدَةِ مَسِیرَةَ الشَّمْسِ تَقْطَعُ اثْنَیْ عَشَرَ بُرْجاً وَ اثْنَیْ عَشَرَ بَرّاً وَ اثْنَیْ عَشَرَ بَحْراً وَ اثْنَیْ عَشَرَ عَالِماً فَقَالَ لَهُ الْیَمَانِیُّ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ أَحَداً یَعْلَمُ هَذَا وَ مَا یَدْرِی مَا کُنْهُهُ قَالَ ثُمَّ قَامَ الْیَمَانِی.
ابان بن تغلب گفت: خدمت حضرت صادق علیه السّلام بودم که مردى از اهالى یمن وارد شد سلام کرد امام جواب داده فرمودند: مرحبا اى سعد آن مرد گفت: مادرم مرا به این نام نامیده اما کمتر کسى به این نام من آشنا است.
حضرت صادق فرمودند:یا سعد المولى. مرد یمنى گفت: فدایت شوم مرا به این لقب صدا می زدند حضرت صادق (ع) فرمود: لقب خوب نیست خداوند در قرآن میفرماید: وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.
فرمود: شغل تو چیست؟ عرض کرد فدایت شوم خانواده ی ما منجم هستند. در یمن کسى واردتر از ما به این علم نیست.
حضرت صادق علیه السّلام پرسید: نسبت نور مشترى با ماه چند درجه است؟ یمنى گفت نمی دانم. فرمود: نسبت نور مشترى با عطارد چقدر است؟ جواب داد نمی دانم . حضرت صادق فرمود: اسم ستارهاى که وقتى طلوع کند شتر به هیجان در مىآید چیست؟ جواب داد نمی دانم. امام فرمود: راست گفتى. سؤال فرمود: اسم ستارهاى که وقتى طلوع کرد گاو به هیجان در مىآید چیست؟ یمنى جواب داد نمی دانم.حضرت صادق علیه السّلام فرمود: راست می گوئى.
اسم ستارهاى که وقتى طلوع کند سگها به هیجان مىآیند چیست؟ گفت: نمی دانم.فرمود: راست میگوئى که میگوئى نمی دانم. فرمود: زحل در نظر شما میان ستارگان چگونه است؟ گفت ستارهاى نحس است.حضرت صادق فرمود:این حرف را نزن این ستاره ی امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه است و آن ستاره ی اوصیا است و آن نجم ثاقب است که خدا در قرآن فرمود.
یمانى گفت: معنى ثاقب چیست؟ فرمود: طلوعش در آسمان هفتم است و با نورش شکاف به وجود آورده به طورى که آسمان دنیا را روشن کرده به همین جهت آن را نجم ثاقب نامیده. سپس فرمود: برادر عرب! آیا در نزد شما عالمى هست؟ یمانى گفت: فدایت شوم در یمن گروهى هستند که هیچ کس به آنها در علم نمی رسد حضرت صادق فرمود: علم عالم یمن چقدر است؟ یمنى گفت: عالم آنها به وسیله پرنده که او را رها می کند و تعقیب رفتنش را با فالگیرى می نماید در یک ساعت باندازه ی یک ماه که سوارى سریع راه برود اطلاع پیدا می کند. حضرت صادق فرمود: عالم مدینه از عالم یمن داناتر است.
یمنى گفت: مقدار علم عالم مدینه چقدر است؟ فرمود: عالم مدینه بدون اینکه پرندهاى را بپراند در یک لحظه از مسیر خورشید در دوازده برج و دوازده خشکى و دوازده دریا و دوازده عالم اطلاع دارد. مرد یمنى گفت: گمان نمی کنم کسى این قدر اطلاع داشته باشد و حقیقت آن را نمی توان فهمید. آنگاه از جاى خود برخاست.» ( بحار الأنوار ، ج26، ص: 113 )
7) « عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ وَ اللَّهِ لَقَدْ أُعْطِینَا عِلْمَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ عِنْدَکُمْ عِلْمُ الْغَیْبِ فَقَالَ لَهُ وَیْحَکَ إِنِّی لَأَعْلَمُ مَا فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ وَیْحَکُمْ وَسِّعُوا صُدُورَکُمْ وَ لْتُبْصِرْ أَعْیُنُکُمْ وَ لْتَعِ قُلُوبُکُمْ فَنَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ تَعَالَى فِی خَلْقِهِ وَ لَنْ یَسَعَ ذَلِکَ إِلَّا صَدْرُ کُلِّ مُؤْمِنٍ قَوِیٍّ قُوَّتُهُ کَقُوَّةِ جِبَالِ تِهَامَةَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَوْ أَرَدْتُ أَنْ أُحْصِیَ لَکُمْ کُلَّ حَصَاةٍ عَلَیْهَا لَأَخْبَرْتُکُمْ وَ مَا مِنْ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ إِلَّا وَ الْحَصَى تَلِدُ إِیلَاداً کَمَا یَلِدُ هَذَا الْخَلْقُ وَ اللَّهِ لَتَتَبَاغَضُونَ بَعْدِی حَتَّى یَأْکُلَ بَعْضُکُمْ بَعْضا.
حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: به خدا قسم علم گذشتگان و آیندگان به ما داده شده است. مردى از اصحاب امام عرض کرد فدایت شوم آیا شما از غیب اطلاع دارید؟ فرمود: واى بر تو من نطفههائى که در صلب مردان و رحم زنان هست می دانم. گسترش دهید سینههاى خود را و بینا باشید و بر دل بسپارید. ما حجت خداى تعالى میان مردمیم و نمی تواند این معنى را تحمل نماید مگر سینه ی هر مؤمن قوى که نیرویش به اندازه نیروى کوههاى تهامه باشد جز با اجازه خدا. سوگند به خدا اگر بخواهم بشمارم برای شما سنگریزهاى که بر روى آن کوههااست می شمارم. در هر روز و شب ریگها به وجود مىآیند مثل زاد و ولد مردم.
به خدا قسم شما بعد از من شما با یک دیگر به دشمنى می پردازید تا آنجا که همدیگر را می خورید.(به جان یک دیگر مىافتید.) » (بحار الأنوار ، ج26، ص: 27)
8) « بُکَیْرُ بْنُ أَعْیَنَ قَالَ قُبِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى ذِرَاعِ نَفْسِهِ وَ قَالَ یَا بُکَیْرُ هَذَا وَ اللَّهِ جِلْدُ رَسُولِ اللَّهِ وَ هَذِهِ وَ اللَّهِ عُرُوقُ رَسُولِ اللَّهِ وَ هَذَا وَ اللَّهِ لَحْمُهُ وَ هَذَا عَظْمُهُ وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ أَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِی الدُّنْیَا وَ أَعْلَمُ مَا فِی الْآخِرَةِ فَرَأَى تَغَیُّرَ جَمَاعَةٍ فَقَالَ یَا بُکَیْرُ إِنِّی لَأَعْلَمَ ذَلِکَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى إِذْ یَقُولُ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء.
بکیر بن اعین گفت حضرت صادق علیه السّلام آرنج خود را گرفت و فرمود بکیر! به خدا سوگند این پوست پیامبر اکرم است و به خدا سوگند این رگهاى پیامبر است به خدا قسم این گوشت او و استخوان اوست. سوگند به خدا من می دانم آنچه در زمین و آنچه در دنیا است و می دانم آنچه در آخرت است. در این موقع متوجه تغییر قیافه ی بعضى از حاضران شد.
فرمود: ای بکیر! من این مطالب را از روى کتاب خدا می دانم زیرا در این آیه میفرماید: وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ.»( بحار الأنوار ، ج26 ،ص28 )
9)« أَنَّ أَبَا ذَرٍّ أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص وَ کَانَ نَائِماً فِی حَائِطٍ فَکَرِهَ أَنْ یُنَبِّهَهُ فَأَرَادَ أَنْ یَسْتَبْرِئَ نَوْمَهُ مِنْ یَقَظَتِهِ فَتَنَاوَلَ عَسِیباً یَابِساً فَکَسَرَهُ فَسَمِعَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ یَا أَبَا ذَرٍّ أَ مَا تَعْلَمُ أَنِّی أَرَى أَعْمَالَکُمْ فِی مَنَامِی کَمَا أَرَى فِی یَقَظَتِی إِنَّ عَیْنَیَّ تَنَامَانِ وَ لَا یَنَامُ قَلْبِی
پیامبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- در بستانى خوابیده بود که ابو ذر به حضور آن حضرت آمد و خواست ببیند پیامبر بیدار است یا خوابیده. شاخه ی خشکى را شکست، وقتى پیامبر صداى آن را شنید، فرمود: «اى ابا ذر! آیا نمىدانى من اعمال شما را در خواب مىبینم همانگونه که در بیدارى می بینم . چشمان من مىخوابند ولى قلبم به خواب نمىرود.»(الخرائج و الجرائح ،ج1 ،ص 106)
2. در عین اینکه در برخی روایات ــ مثل روایات پیش گفته ــ سخن از علم بالفعل امام به تمام امور است ، در روایات دیگری از عرضه ی اعمال بندگان به محضر امام ، در اوقات خاصّ نیز سخن گفته شده.
1) « عن عبد اللّه بن أبان الزیّات، و کان مکینا عند الرضا علیه السّلام- قال: قلت للرضا علیه السّلام: ادع اللّه لی و لأهل بیتی، فقال: أ و لست أفعل؟ و اللّه إنّ أعمالکم لتعرض علیّ فی کلّ یوم و لیلة، قال: فاستعظمت ذلک، فقال لى: أما تقرء کتاب اللّه عزّ و جلّ؟ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قال: هو و اللّه علیّ بن أبیطالب علیه السّلام.
از عبد اللَّه بن ابان زیات روایت شده و او نزد حضرت رضا (ع) صاحب آبرو و مقام بود که گفت به حضرت رضا (ع) عرض کردم در باره من و خاندانم خدا را بخوانید و دعا نمایید، پس حضرت فرمود: آیا من دعا نمیکنم؟به خدا سوگند در هر روز و شب اعمال شما بر من عرضه مىشود، راوى گوید من این مطلب را بزرگ شمردم، پس حضرت به من فرمود: آیا کتاب خداى با عزت و جلال را نمی خوانى: وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ، حضرت فرمود، به خدا قسم مقصود از مؤمنون در این آیه على بن ابى طالب (ع) است.»( طرائف الحکم ،ج2 ،ص423 )
2) « عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ أَبَا الْخَطَّابِ کَانَ یَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص تُعْرَضُ عَلَیْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ کُلَّ خَمِیسٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَیْسَ هَکَذَا وَ لَکِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص یُعْرَضُ عَلَیْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ کُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارِهَا وَ فُجَّارِهَا فَاحْذَرُوا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَکَتَ قَالَ أَبُو بَصِیرٍ إِنَّمَا عَنَى الْأَئِمَّةَ ع .
ابو بصیر گفت به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم ابو الخطاب مىگوید اعمال امت پیغمبر هر هفته روز پنجشنبه خدمت پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله عرضه مىشود.حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: چنین نیست بلکه اعمال امتش هر روز صبح ،چه مردمان خوب و چه بد ، بر آن جناب عرضه مىشود، مواظب باشید همین است تفسیر آیه ی« وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» و امام علیه السّلام سکوت کرد از تفسیر «مؤمنین» ابو بصیر گفت منظور از مؤمنین ائمه علیهم السّلام هستند.»( بحار الأنوار، ج23 ،ص340)
3) « عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ هُوَ فِی نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ إِنَّ مُقَامِی بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنَّ مُفَارَقَتِی إِیَّاکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ فَقَامَ إِلَیْهِ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیُّ وَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا مُقَامُکَ بَیْنَ أَظْهُرِنَا فَهُوَ خَیْرٌ لَنَا فَکَیْفَ یَکُونُ مُفَارَقَتُکَ إِیَّانَا خَیْراً لَنَا قَالَ ع أَمَّا مُقَامِی بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ یَعْنِی یُعَذِّبُهُمْ بِالسَّیْفِ فَأَمَّا مُفَارَقَتِی إِیَّاکُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِأَنَّ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیَّ کُلَّ إِثْنَیْنِ وَ خَمِیسٍ فَمَا کَانَ مِنْ حَسَنٍ حَمِدْتُ اللَّهَ تَعَالَى عَلَیْهِ وَ مَا کَانَ مِنْ سَیِّئٍ اسْتَغْفَرْتُ لَکُم.
حضرت باقر علیه السّلام نقل فرمودند که پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم در حالى که میان جمعى از اصحاب بودند فرمودند: بودن من بین شما برایتان خوب است و رفتن من از میان شما نیز برایتان سودمند است. جابر بن عبد اللَّه انصارى از جاى حرکت کرده گفت یا رسول اللَّه! بودن شما میان ما که مسلم برایمان خوب است اما چگونه رفتن شما از میان ما برایمان خوب است؟ فرمود اما بودن به این دلیل که خداوند در این آیه می فرماید:« ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ . خدا هرگز آنها را عذاب نمی کند تا تو در میانشان باشى و عذابگر ایشان نیست تا وقتى که استغفار کنند.» اما مفارقت من براى شما خوب است زیرا اعمال شما در هر دوشنبه و پنجشنبه بر من عرضه مىشود هر کار خوب که مىبینم خدا را سپاس می کنم و کار بد را برایتان استغفار می نمایم. » (بحار الأنوار ، ج23 ،ص 338 )
4) « عَنْ دَاوُدَ بْنِ کَثِیرٍ الرَّقِّیِّ قَالَ کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ قَالَ لِی مُبْتَدِئاً مِنْ قِبَلِ نَفْسِهِ یَا دَاوُدُ لَقَدْ عُرِضَتْ عَلَیَّ أَعْمَالُکُمْ یَوْمَ الْخَمِیسِ فَرَأَیْتُ فِیمَا عُرِضَ عَلَیَّ مِنْ عَمَلِکَ صِلَتَکَ لِابْنِ عَمِّکَ فُلَانٍ فَسَرَّنِی ذَلِکَ إِنِّی عَلِمْتُ أَنَّ صِلَتَکَ لَهُ أَسْرَعُ لِفَنَاءِ عُمُرِهِ وَ قَطْعِ أَجَلِهِ قَالَ دَاوُدُ وَ کَانَ لِیَ ابْنُ عَمٍّ مُعَانِدٍ خَبِیثٍ بَلَغَنِی عَنْهُ وَ عَنْ عِیَالِهِ سُوءُ حَالِهِ فَصَکَکْتُ لَهُ نَفَقَةً قَبْلَ خُرُوجِی إِلَى مَکَّةَ فَلَمَّا صِرْتُ بِالْمَدِینَةِ أَخْبَرَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِذَلِک.
داود بن کثیر رقى گفت خدمت حضرت صادق علیه السّلام نشسته بودم قبل از اینکه من سخنى بگویم ایشان بىسابقه فرمودند: ای داود! روز پنجشنبه اعمال شما را بر من عرضه داشتند در بین آنچه از اعمال تو عرضه شد مشاهده کردم صله ی رحمى که در مورد پسر عمویت فلانى کرده بودى مرا خوشحال نمود من می دانم این صله ی رحم تو زودتر موجب هلاک او مىشود.
داود گفت پسر عموئى داشتم که دشمن اهل بیت و خیلى خبیث بود ، شنیدم وضع مالى او خوب نیست قبل از رفتن به مکه مقدارى پول برایش حواله دادم وقتى به مدینه رسیدم حضرت صادق علیه السّلام جریان را به من فرمود.»( بحار الأنوار ، ج23 ،ص 339 )
از مجموع این قبیل روایات که تنها به چند مورد از آنها از باب نمونه اشاره شد چنین استفاده می شود که:
1ــ اعمال انسانها هر روز و هرشب خدمت امام یا نبی عرضه می شود.
2ــ اعمال انسانها هر روز صبح خدمت امام یا نبی عرضه می شود.
3ــ اعمال انسانها روزهای پنجشنبه خدمت امام یا نبی عرضه می شود.
4ــ اعمال انسانها روزهای دوشنبه و پنجشنبه خدمت امام یا نبی عرضه می شود.
حال باید دید وجه جمع این روایات چگونه است.
وجه اوّل:
روشن است که مورد اوّل یعنی عرضه ی اعمال در هر روز و شب شامل همه موارد بوده ، دیگر موارد از باب ذکر مورد خاصّند. برای مثال کسی که تمام روز و شب (تمام بیست و چهار ساعت ) در محلّ مشخّصی است ، اگر به کسی گفت من هر روز صبح در فلان مکان هستم یا اگر گفت من هر پنجشنبه و دوشنبه در فلان مکان هستم سخن نادرستی نگفته است. در مورد روایات فوق نیز به نظر می رسد که اهل بیت(ع) به دلائلی به هر کسی نمی گفتند که هر لحظه اعمال شما به ما عرضه می شود بلکه بنا به ظرفیّت افراد گاه می فرمودند هر روز و شب (تمام مدّت) اعمال شما به ما عرضه می شود و به برخی دیگر که ظرفیّت کمتری داشتند می فرمودند: اعمال شما هر روز صبح خدمت امام عرضه می شود ؛ و به کسانی که ظرفیّت خیلی کمتری داشتند می فرمودند هفته ای دو روز یا یک روز اعمال شما به ما عرضه می شود.
در خود روایات نیز به وضوح دیده می شود که راویان خودشان اعتراف نموده اند که قبول این گونه مطالب برای خودشان یا دیگر حاضران سخت بوده است. همچنین خود معصومین در برخی روایات به کم ظرفیّتی اصحابشان اشاره فرموده اند.
وجه دوم:
دیدن غیر از نگاه کردن است ؛ و نگاه نمودن عادی غیر از نگاه همراه با توجّه است. برای مثال انسان وقتی در خیابان راه می رود افراد گوناگون را می بیند ولی به آنها نگاه نمی کند. لذا اگر آخر خیابان از او بخواهند افرادی را که دیده است به خاطر بیاورد بسیاری از آنها را نمی تواند به خاطر بیاورد. امّا اگر به او بگویند که به افراد اطرافت نگاه کن و در آخر خیابان آنها را به خاطر بیاور! در آن صورت شخص ، فراتر از دیدن ، نگاه خواهد نمود. حال اگر در ضمن این نگاه نمودن چشمش به شخص آشنا و مهمّی هم افتاد ، فراتر از نگاه به او توجّه ویژه نیز خواهد داشت. خداوند متعال می فرماید:« إِنَّ الَّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ . کسانى که پیمان الهى و سوگندهاى خود(به نام مقدس او) را به بهاى ناچیزى مىفروشند، آنها بهرهاى در آخرت نخواهند داشت؛ و خداوند با آنها سخن نمىگوید و به آنان در قیامت نگاه نمی کند و آنها را(از گناه) پاک نمىسازد؛ و عذاب دردناکى براى آنهاست. »(آلعمران:77) روشن است که خداوند متعال همه ی موجودات و از جمله اهل جهنّم را می بیند امّا خداوند متعال طبق این آیه ی شریفه به برخی از اهل جهنّم نگاه نمی کند. یعنی به آنها توجّه خاصّ و رحیمانه ندارد.
معصوم (ع) طبق علم خاصّ خود هر لحظه اعمال بندگان خدا را می بیند همانگونه که دیگر موجودات عالم را هم می بیند. امّا گاه امام معصوم به اعمال افراد خاصّی مثل شیعیان یا دشمنان اسلام نگاه هم می کند و از طریق ولایت تکوینی خود ، در آنها تصرّفاتی انجام می دهد. برای مثال اگر معصیتی از شیعیان دید توبه را بر دل آنها القاء می کند یا برای آنها استغفار می نماید. یا اگر توطئه ای از دشمنان دید مکر آنها را چاره می کند. افزون بر اینها مواقع خاصّی از روز یا هفته نیز نامه ی اعمال بندگان ، از سوی ملائک خدمت امام عرضه می شود تا با امضای او ، آن اعمال در پرونده ی موجود در علّیّین یا سجّین به ثبت برسند. چون اوّلاً ملائک روز غیر از ملائک شبند. علامه مجلسی در این باره فرموده است:« و یدل کثیر من الأخبار على أن ملائکة اللیل غیر ملائکة النهار. ـــــــ روایات زیادی دلالت بر این دارند که ملائک شب غیر از ملائک روزند.» (بحارالأنوار، ج56 ،ص232) لذا وقتی ملائک روز یا شب همراه با نامه اعمال بندگان به آسمانهای معنوی صعود می کنند آن را به امضای خلیفةالله فی الارض می رسانند و بعد از آن به اذن او صعود می کنند. ثانیاً طبق روایات نامه ی اعمالی که فرشتکان کاتب اعمال (رقیب و عتید) می نویسند غیر از نامه ی اعمال اصلی افراد است.
در این موقع است که امام معصوم به اعمال افراد خاصّی نظر ویژه نموده و چه بسا به برخی اعمال ناشایست شیعیان خاصّ اذن صعود نمی دهد تا صاحبش فرصت بیشتری برای توبه داشته باشد. چون فرق زیادی است بین توبه ی قبل از ثبت عمل با توبه ی بعد از ثبت آن. بخصوص که توفیق توبه ، قبل از ثبت عمل آسانتر به دست می آید. از روایات استفاده می شود که خود ملائک نیز در ثبت اعمال ناشایست عجله نمی کنند.
وجه سوم:
اوّلاً فرق است بین دیدن و نظر خاصّ نمودن. دیدن امام دائمی است و نظر خاصّ نمودن او در مواقع خاصّی است. ثانیاً ممکن است عرضه ی خاصّ نامه ی اعمال افراد به خدمت امام (ع) متفاوت باشد. مثلاً نامه اعمال برخی افراد در هر صبح و شب باشد ؛ امّا نامه ی اعمال برخی دیگر هفته ای دو روز یا یک روز باشد. یعنی ممکن است امام (ع) به نامه ی اعمال افراد خاصّ و مورد توجّه هر روزه نظر ویژه نماید امّا به نامه ی اعمال افراد عادی هفته ای یکبار یا دو نظر خاصّ نماید.