ویژگیهای مشاور از دیدگاه اسلام
ویژگیهای مشاور از دیدگاه اسلام
الف) بایدها
1. عاقل و خردمند: یعنی کسی که جنبههای مختلف مسأله را میبیند، زود اظهار نظر نمیکند، جامعنگر است، سطحی نیست و مسائل را عمیق میبیند.
2. حلیم و بردبار: به محض اینکه حرفی زد که با چارچوب ارزشی ما تفاوت دارد ـ نه اینکه مخالف باشد ـ زود پاسخ ندهد، و موضع نگیرد. مشاور کسی است که بتواند قدرت و ظرفیت تحمل شنیدن حرفهای مراجع را داشته باشد.
3. خداترس و متدین: مراجع حرفهای خصوصیاش را به شما میزند. چه بسا مسائل خصوصی دیگری باشد و چه بسا پرده دری درباره خودش باشد. مشاور اگر فرد خداترسی نباشد، میتواند از این حرفها علیه او استفاده کند، یا میتواند این حرفها را بگیرد و یک برچسبی به او بزند. تمام اینها با متدین بودن منافات دارد.
4. خیرخواه و مهربان: دلسوز باشد، یعنی اینطور نباشد که در صدد باشد که مچ او را بگیرد، نه! به دنبال این باشد که ببیند این یک آدمی است که الان درمانده است، مشکل دارد، به من پناه آورده است، کمکش کند، خیرخواه او باشد و راه خیر را به او نشان دهد. دلسوز او باشد، مهربان باشد و با محبت کردن راه صحیح را به او نشان دهد.
5. باتقوا و مخالف هوای نفس: گاهی انسان خوشش بیاید که مراجع خیلی حرفهایی که چه بسا ربطی هم به بحث ندارد را بزند. اینها مسائل جزئی است که بین او و خدا و کس دیگری هم مطلع نمیشود. انسان باتقوا، میگوید: خب، تا همین حد کافی است... باتقوا بودن، باعث میشود نگاهی که به مراجع دارد، نگاه سالمی باشد. برای مثال ممکن است آقایی مشاور باشد و مراجع، خانم باشد. انسان باتقوا، مسائل را در برخوردها رعایت میکند، حریم را نگه میدارد.
6. البته با توجه به آموزههایی که از دین استخراج میشود و نیز تجارب علمی، توصیه مان این است که حتی الامکان سعی شود که مشاور و مراجع، همجنس باشند. در داخل و خارج کشور، تحقیق های خوبی راجع به این موضوع شده است. بعضی از اساتید روان شناس ما، به جدّ این را به ما توصیه میکردند. با اینکه دید اسلامی هم نداشتند، اما میگفتند که دلیل آن این است که راحتتر میتواند حرفهایش را بزند. یعنی از نظر روانشناسی، وقتی که مشاور غیرهمجنس باشد، «انتقال» صورت میگیرد. یعنی احساسات مراجع، مثلا به جای مردی که به او علاقه داشته، به راحتی به مشاور منتقل میشود و همین مانع کار مشاور میشود. ولی به هر حال، حتی اگر مراجع همجنس هم باشد، این باتقوا بودن باید باشد.
7. امین و مورد اعتماد: مراجع باید احساس کند که میتواند به این فرد اعتماد کند. به دلیل اینکه با گذشت زمان که شروع به حرف زدن کرد، کم کم جا باز میشود که حرفهای خصوصیترش را بزند. وقتی حرفهای خصوصیترش را میزند که احساس کند مشاور مورد اعتماد است. البته در قسمت های بعد روشن میکنیم که چگونه این احساس را در مراجع بوجود بیاوریم.
8. با تجربه: باید سعی کنیم با کارهای عملی، مطالعه در کارهای دیگران و... تجربه خودمان را بالا ببریم. تجربه خیلی مؤثر است.
9. فرزانه و آزادمنش: بحث مشاوره، به مقداری آزاد منشی نیاز دارد. نگاهی که به مسائل دارد اگر نگاه بستهای باشد، نمیتواند راهحل های متعدد را در نظر بگیرد.
10. دارای سعه صدر و بلند همت: یعنی هم شرح صدر داشته باشد و دریادل باشد، و هم بلندهمت باشد، یعنی یک مقدار آینده مسائل را ببیند که روی آینده او چگونه میتواند تأثیر بگذارد. حال او را نگاه نکند که مثلاً با چه قیافهای و با صورت آرایش کرده، با لباس تنگ یا با حجاب نامناسب، یا مثلاً آقایی صورتش را به طرز خاصی زده یا شلوار لی میپوشد یا ... به اینها نگاه نکند. به پشت وجود این شخص نگاه کند، پسزمینهها را ببیند که بتواند از دل این شخص، یک انسان و یک گوهری را استخراج کند.
11. بصیر و دانا: تا خود ما بصیرت کافی نداشته باشیم، نمیتوانیم ابعاد مشکل را خوب بفهمیم.
12. شجاع و دارای صراحت لهجه: مشاور نباید آدم محافظهکاری باشد. سعه صدر سر جای خودش، اما اگر شما به این نتیجه رسیدید که الآن باید این نکته را بگویید. اینجا باید شجاعتش را داشته باشید. صراحت لهجه داشته باشید. باید به او بگویید. نگویید ممکن است ناراحت بشود؛ نه! باید بگویید. البته باید کارشناسی خوبی بکنید که به موقع بگویید. گاهی از مواقع باید این تیر را الان بزنید. الآن شلیک بکنید. اگر لازم است، گاهی باید شوک در او ایجاد کنید. ولی اینها بسته به تجربه و مطالعات شماست. اگر به موقع این کار را انجام بدهید، از شما رانده نمیشود.
13. محتاط و دوراندیش: مشاور در عین حال که باید شجاع و دارای صراحت لهجه باشد، باید محتاط و دوراندیش هم باشد. محتاط در اینجا به معنای محافظه کاری نیست؛ بلکه به معنای دوراندیش است.
14. صادق و عادل: یکی از نکاتی که در آینده خواهیم گفت و یکی از فنونی که در ارتباط غیرکلامی خودش را نشان میدهد، صداقت است. اگر میبینید که شرایط این را ندارد که حرفی را به او بگویید، بگذارید، بگویید من بعداً با شما صحبت میکنم، یک مقداری فرصت به او بدهید، اما به او دروغ نگویید. این خیلی زود خودش را نشان میدهد و اعتماد او از شما بریده میشود.
15. آگاه از معالم دین و شرایط زمان: که این دو ویژگی، در کنار هم مهم است. گاهی برخی مشاوران ممکن است توصیههایی کنند که خدای ناکرده مخالف دین باشد. ما باید از معالم دین، از مسائل اصلی دین آگاهی داشته باشیم. گاهی مشکلاتی پیش میآید که احساس میکنید اگر الآن به دانشجو پاسخ بدهید، ممکن است او را به خطا ببرید اشکالی ندارد، به او بگویید من روی این مسأله باید بیشتر فکر کنم. بروید مطالعه کنید، با بعضی از بزرگان مشورت کنید، بعد به او پاسخ بدهید. حضرت آیت الله مصباح میفرمود که بیشترین جوابی که از مرحوم علامه طباطبایی میشنیدیم، این بود: «نمی دانم!» اشکالی ندارد، این بیشتر تأثیر میکند. ممکن است در آن لحظه فکر کنید که ناراحت شد، اما بعد برمیگردد. میگوید این استادی است که بیخود جواب سربالا به من نمیدهد.
آگاه به معالم دین باشد و شرایط زمان را هم بداند. در روایات مختلف، به این امر اشاره شده است. شرایط زمان را باید بدانیم. اینکه توصیه شده فرزندانتان را تربیت کنید برای غیر از زمان خودتان نکتهاش همین است.[1]
ب: نبایدها
روایات ما به ویژگی های منفی مشاور یا نبایدها هم اشاره کرده است. باید ویژگی های مثبت را در خودمان ایجاد کنیم و این ویژگی های منفی را هم اگر خدای ناکرده در ما وجود دارد، سعی کنیم که برطرف کنیم. خود اینها از موانع مشاوره است و یقیناً توفیق ما را کاهش میدهد.
بخیل: اگر مشاور بخل داشته باشد، حالا یا بخل علمی یا غیرعلمی، آن حرفی را که میداند، سرجای خودش به مراجع نمیگوید.
ترسو: انسان ترسو، خیلی ملاحظهکاری میکند. این فایده ندارد.
حریص: انسانی که حریص باشد، نیتش و دیدش در برخورد با مراجع خدای ناکرده ممکن است مسائل مالی یا چیز دیگری باشد. باز نمیتواند همه ابعاد را همه جانبه ببیند.
خائن: انسانی که خائن باشد، نمیتواند مورد اعتماد مراجع باشد. ممکن است به او خیانت کند.
احمق: انسانی که نادان و احمق باشد، ممکن است راه حلی که میدهد درست نباشد.
جاهل: چنین انسانی علم کافی ندارد تا بتواند راه حل ارائه کند.
فرومایه: این فرد چون خودش پست و فرومایه است، مراجع را هم در نقطه پستی قرار خواهد داد.
کذّاب: انسانی که کذاب باشد، ارتباط صحیحی با مخاطب نمیتواند برقرار کند.
متلوّن: چنین انسانی، خیلی زود، اعتماد مراجع از او سلب میشود.[1]
پی نوشت :
1. مسعود آذربایجانی، معارف، مرداد و شهریور 1387، شماره 58، صفحه 42