راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام و یاد خداوند حاضر و ناظر این بلاگ جهت ترویج و تبلیغ مباحث معرفتی و بصیرتی ایجاد شده است امیدوارم که مفید فایده باشد

خدایا چنان کن سر انجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۴۶ ق.ظ

تا ما نقش انسان در هستی را درک نکنیم ...

تا ما نقش انسان در هستی را درک نکنیم ...

ما تا انسان در هستی را درک نکرده باشیم،نقش در کلاس را نخواهیم فهمید.تا چرا بودنِ  انسان پاسخ نگیرد،چگونه بودن او جواب نخواهد گرفت.
برای تحمل بار سنگین معلمی زمینه هایی لازم است.این زمینه ها از شروع میشود.تفکر در انسان و در جهان و نقش او در جهان.
این بینش و این تفکر،این جهان بینی،ما را به عقیده هایی میرساند و این عقیده هاست که می توان نظام ها و احکام را تحمل کند.
با تفکر شروع میشود.این تفکر،استعداد های عظیم انسان را نمایان می کند.مشخص میکند انسان چقدر سرمایه دارد و در این دنیا چه باید بکند و چطور حرکت کند.
هنگامی که مقدار استعداد ها مشخص شد،معلوم می شود انسان چقدر راه در پیش دارد.

من در تفکر خودم را می یابم و را.این است که به او علاقمند می شوم.عشق او در وجود من شعله می کشد و در این حال که من محض،#عجز محض و محض و محض خویش را در تفکر باز می شناسم به او که غنی است و همه چیز را از وجود او دارم،بسته می شوم و به او گرایش پیدا می کنم و به عشق او و علاقه او مرا به طرف هرکاری می تواند بکشاند.

باز با تفکر در استعداد های خودم مشخص می شود که کار من نیست،خوردن و خوابیدن و خوش بودن نیست،لذت نیست،من برای این که به لذت برسم به این همه استعداد نیاز نداشتم.من برای اینکه به رفاه دست پیدا کنم این همه احتیاج نداشتم و با غرایز فردی و غرایز اجتماعی می توانستم همه ی این ها را بدست بیاورم.

کار من است و رفتن است.وقتی کار من حرکت باشد،دنیا می شود راه من، و من در این راه نباید گردی به پا کنم و در این راه نباید سنگ راهی بشوم.
حرکت از لحظه ای آغار می شود که تو میان آنچه که هستی و آنچه که باید باشی،#فاصله را احساس کنی.
حرکتِ توده ها و حرکت تاریخ انسان وابسته به این آگاهی از خویشتن و از قدر و ارزش خویش است.انسان مادام که به این آگاهی نرسد،حرکت نمی کند.

و باز با شناخت مقدار استعداد های ما ادامه ی مارا نشان میدهد.این جهان بینی و بینش،نقش انسان را نشان میدهد.
وقتی که جهان این همه گسترده است و دنیا راه است و انسان کارش حرکت است،ناچار نقشش در این هستی این می شود که از این قانون هایی که در هستی گذاشته شده بهره برداری کند و آن را باحرکت ، آن هم حرکتی رشید ،هماهنگ کند.
وقتی که انسان دنیا را دید،دیگر در تنگنای یک مرحله نمی ماند.وقتی که خودش را دید ، به کم قانع نمی شود، وقتی که دنیا را راه دید، سر راه نمی ماند.

و بنابر این کار اول من و تو این می شود که خود را بسازیم.
زیرا ممکن نیست تا صورت نگرفته باشد.
نمی شود، مگر اینکه انسان شهامت خودسوزی را بیابد و با دست توانای خویش شعله ای برافروزد،کثافت ها و آلودگی های وجودیش را بسوزاند و تولدی تازه بیابد.


منبع : برگرفته کتاب " تربیت کودک استاد علی صفائی حائری"

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۲۹
حبیب غفاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی