منتظر شغل نباش!
منتظر شغل نباش!
زمینههای فردی
مؤثر بر تحول شغلی
شاید برخی دانشجویان و افراد، نسبت به شغل، نگرش اینچنینی
داشته باشند که شغل در زندگی، نقش یک ابزار و وسیله واسطهای را دارد که خودش هیچ
ارزش ذاتی ندارد؛ زیرا شغل وسیلهای برای تأمین معاش زندگی است و ضرورت شغل به دلیل
رفع هزینههای زندگی است و در صورتی که هزینههای زندگی از راه دیگری غیر از شغل ـ
مانند بیمههای تأمین اجتماعی و حمایتهای خانوادگی ـ تأمین شود، شغل دیگر ارزشی
ندارد؛ اما واقعیت این است که یکی از جنبههای اساسی در زندگی هر انسانی، شغل اوست.
در دیدگاههای مختلف بر نقش اساسی شغل در زندگی افراد، تأکید شده است و از طریق شغل
است که هویت آدمی شکل میگیرد. فرانکل صاحب نظریة معنادرمانگری میگوید: انسانها
از طریق ایجاد یک ارتباط خاص و ویژه با شغل خود، میتوانند زندگی خود را معنادار
سازند. در معارف دینی نیز شغل اهمیت زیادی دارد و یکی از توصیهها به مسلمانان،
اهتمام به کار است.
شغل در زندگی انسان، تنها ابزاری برای رفع نیازها نمیباشد و
بخشی از وجود و زندگی آدمی، وابسته به شغل است. گرچه فراهم کردن زمینه شغلی مناسب
مربوط به سیاستگذاران و برنامهریزان جامعه است، اما در زمینه انتخاب شغل،افراد
نیز نقش دارند و اساساً نقش فرد در تحول شغلی است که او را در مسیر شغلی خویش به
فردی تأثیرگذار تبدیل میکند. برخی از عوامل فردی موثر بر تحول رشد شغلی عبارتند
از:
1. یافتن شغل، یک امر دفعی و یک مرتبهای نیست
دانشجو برای کسب شغل،
نباید منتظر فارغالتحصیلی از دانشگاه باشد؛ زیرا انتظار برای کسب شغل به اتکای
فارغالتحصیلی و بدون گذراندن رشد شغلی، یک نگرش دفعی است. دانشجو همزمان با
تحصیل، باید نسبت به کسب شغل در یک برنامه مستمر و طولانی مدت، دارای نگرش باشد و
در نتیجه چنین نگرشی، یافتن شغل در یک برنامه منظم و هدفمند در بستر زمان عملی
خواهد بود.
2. من باید در پی شغل باشم
برخی دانشجویان میپندراند که فقط باید
به تحصیل خود ادامه دهند و در پی کسب شغل نباشند. تصور آنها این است که پس از
فارغالتحصیلی یا کار به سراغ آنها میآید و یا به سادگی آن را مییابند؛ اما فرد
برای کسب شغل، باید در پی شغل برود؛ تا آن را بیابد و از آنجا که کسب شغل یک
برنامه زمانبر میباشد، بایستی از دوران تحصیل برنامه شغلی خود را آغاز کند.
3.
امکان اشتغال من وجود دارد
نگرش «امکان اشتغال من وجود دارد»، انگیزش اساسی و
موتور محرکه فرد در زمینه کسب شغل است. ممکن است گفته شود که این نگرش با واقعیت
جامعه ایران تناسب ندارد و آمارهای سازمانهای مختلف، نشان دهنده عدم وجود مشاغل
متنوع و انتخابهای زیادند؛ اما در صورتی که فردی چنین نگرشی داشته باشد هیچ تلاشی
در زمینه اشتغال خود انجام نمیدهد و اگر تلاشهایی انجام دهد با اولین شکستها،
دست از تلاش بر میدارد و شکستهای خود را دلیلی بر صحت نگرش «امکان اشتغال من وجود
ندارد»، میداند. بنابراین، اتخاذ نگرش «امکان اشتغال من وجود ندارد»، موجب شکست در
مسیر تحول رشد شغلی است. پس باید گفت که اتخاذ نگرش «امکان اشتغال من وجود دارد»،
عامل انگیزشی پیشبرنده فرد در مسیر تحول رشد شغلی است.
4. شناخت دنیای
مشاغل
صرف داشتن این نگرش که «امکان اشتغال من وجود دارد»، موجب اشتغال فرد
نمیشود؛ بلکه فرد با اتخاذ و حفظ این نگرش، بایستی در زمینه تحول رشد شغلی خویش
نیز اقداماتی را انجام دهد. یکی از اقدامات اساسی در رشد شغلی، شناخت دنیای مشاغل
میباشد. فرد با افزایش خزانه مشاغل ذهن خود، امکان اشتغال خود را افزایش میدهد؛
زیرا در نتیجه شناخت مشاغل گوناگون، با نیازها و خدمات جدیدی آشنا میشود و وی
میتواند وارد بازار آن مشاغل شود. اولین قدم برای شناخت دنیای مشاغل، مطالعه
اطلسها و راهنماهای شغلی گوناگون است. همچنین مطالعه کتابهای اول، کتابهای معرفی
خدمات و مشاغل، معرفینامههای شرکتهای خدماتی و تولیدی و جستوجو در اینترنت
میتوانند فرد را در این زمینه یاری دهند.
5. گسترش مهارتهای حرفهای
زمانی
که دنیای مشاغل در ذهن یک دانشجو دنیایی گسترده شود، وی در مییابد که با گسترش
مهارتهای خود، میتواند به مشاغل جدیدی دست یابد. بنابراین، فرد با گسترش
مهارتهای خود، احتمال اشتغال خود را افزایش میدهد.
6. ایجاد ارتباط با مراکز و
مؤسسات کاری
فرد در دوران دانشجویی میتواند به شیوه داوطلبانه، با مراکز و
مؤسسات شغلی مختلف، همکاری نماید. نتیجه این همکاریها، افزایش تجربه و مهارتهای
کاری است. علاوه بر این، فرد در این صورت، عملاً خود را به صاحبان مشاغل، معرفی
مینماید و در مراکز شغلی نسبت به او احساس نیاز میشود. ایجاد نیاز به فرد، یکی از
عوامل مؤثر در کسب شغل است. همچنین در این زمینه میتوان از دوره کارورزی دانشجویی
استفاده کرد.
7. گسترش مهارتهای ارتباطی و تعاملی
فرد برای گفتوگو با افراد
در مشاغل مختلف و کسب اطلاعات شغلی و ورود به سازمانها و مراکز مختلف شغلی، باید
بتواند مهارتهای ارتباطی مناسبی داشته باشد. فرد باید توانایی ایجاد ارتباط، مهارت
بیان کردن و گوش کردن را برای ایجاد ارتباط مؤثر با دیگران، بیاموزد. مهارتهای
ارتباطی، مهارتهای ویژهای هستند که بایستی آنها را در کارگاهها و مطالعات مخصوص
یاد گرفت.
8. آشنایی با قوانین، تسهیلات و اخبار حرفهای
دانشجو در مسیر رشد
شغلی خود، باید با قوانین ایجاد شرکتها و مؤسسات، آشنا شود. یکی از زمینههای
مؤثر در اطلاعات شغلی فرد، پیگیری خبرهای مربوط به مشاغل است. در این زمینه دانشجو
باید با انجمنهای حرفهای مربوط آشنا شود و از آییننامهها و اخبار آنها اطلاع
یابد.
بنابراین، به طور کلی میتوان تمامی عوامل مؤثر بر رشد شغلی را به دو بخش
تقسیم کرد؛ نخست آنکه فرد دامنه مهارتها، دانشها، اطلاعات و تخصصهای حرفهای
خود را گسترش دهد و دیگر آنکه از طریق ارتباط با دنیای مشاغل، خود را عرضه و معرفی
کند؛ البته عواملی دیگری مانند احساس عزت نفس و خودکارآمدی، وظیفهشناسی و تعهد
شغلی نیز از عوامل مؤثر بر رشد شغلی میباشند.[1]
پی نوشت :
1.دوماهنامه
پرسمان، شماره 134 و 135 اسفند 92 و فروردین 93