راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام و یاد خداوند حاضر و ناظر این بلاگ جهت ترویج و تبلیغ مباحث معرفتی و بصیرتی ایجاد شده است امیدوارم که مفید فایده باشد

خدایا چنان کن سر انجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
پنجشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۳۱ ب.ظ

معنای لغوی ولایت ، نگاهی به مبحث ولایت فقیه

معنای لغوی ولایت ، نگاهی به مبحث ولایت فقیه

ولایت یعنی حکومت کردن ، فرمانروایی کردن ، فرق نمی کند هرکه باشد . اما ریشه این و ، ل ، ی  ، وَلی بر وزن فَعل یا وَلِیّ بر وزن فَعیل که ولی هست که در لغت به معنی های مختلف آورده اند ، به معنای نصرت دهنده ، مددکار ، دوست ، سرپرست و ....

 

اما یک معنای اصلی را که در لغت برای ولایت آمده ، معنای نزدیکی است و اگر دقیق در معنای دیگر دقت بشود، آن معانی در واقع همان معنای نزدیکی هست که در درون همه معانی دیگر مستتر است.

 

 مثلا معنی سرپرست، در واقع اگرنزدیکی وجود نداشته باشد و معنای نزدیکی را از سرپرست برداریم ، آن سرپرست و زیردست از هم دور می شوند و جدا می شوند و بیگانه از هم می گردند.(دقت شود) . استحکام بین سرپرست و زیر دست با نزدیکی حاصل می شود.

 

معنای دوست رابررسی کنیم ، یک نوع نزدیکی در بین هست ، اگر آن نزدیکی باطنی را قطع کنیم، دوست ای بسا تبدیل به دشمن هم بشود.

 

و بقیه معانی را نیز اگر دقت بکنیم ، نوعی از همان قرب و نزدیکی ،برخواسته اند.

 

 اما ولیّ را اگر بر وزن فعیل بگیریم، می فرمایند مبالغه در معنای فاعلی در آن آمده است. یعنی یک کسی که از مولای خودش اطاعت می کند و این اطاعتش مبالغه آمیز است ،به طوری که اصلا در بین اطاعت های او عصیانی اتفاق نیفتاده تا اطاعتش منقطع گردد .یعنی اطاعت حالت استمرار دارد ، بدون تعطیلی و بدون عصیان ،

 

ولیّ در این حالت معنای مفعولی نیز دارد ، چون که وزن فعیل هم به معنای فاعل آمده هم به معنای مفعول ، یعنی کسی که مورد رحمت عنایت خاص خدا قرار می گیرد .

 

پس ولیّ یک معنایش این می شود : کسی که اغراق آمیز و مبالغه آمیز اطاعت مولایش را می کند و از آن طرف هم ، مرتباً مورد اجابت رحمت خاص حضرت حق قرار می گیرد . و بین دو طرف قرابت خاصّی وجود دارد.

 

به معنای دقیق تر ولیّ کسی است که منیّت خودش را و انانیّت خودش را کلا از بین برده است . دیگر فانی شده در روح توحیدی است.

 

 او هرچه که می بیند، اسماء الهی است که در عالم حکومت می کند و  اثر دارد .

 

پس ولیّ به این معنا، کسی هست که دیگر اثری از نفس حیوانی او باقی نمانده و هرچه هست ذوب در توحید شده است. هرچه هست اسماء الله را و اثر اسماء الهی را در مدیریت عالم مشاهده می کند ، این معنای لغوی ولایت را قرآن هم تأیید می کند، علاوه بر این که در روایات و ادعیه ، عبارت های خیلی جالب و صریحی داریم.

 

 درقرآن هم آیات متعددیست برای اینکه در عالم غیر از پیامبران و امامان (ع)

 

اشخاص دیگری هم می توانند به این مرحله برسند،

 

مصادیق روایات و آیات زیاد داریم که آمده است اما به لحاظ اثبات مطلب به یک آیه قناعت می شود که توضیح آن در بخش های بعدی خواهد آمد.

 

 می فرماید :

 

فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ (آل عمران ، آیه 20)

 

ای حبیب من بگو : من و هر کس تبعیّت از من بکند،تمام حقیقت خود را تسلیم خدا نمودیم .  

 

وجه یعنی چه؟

 

وجه نه این صورت ظاهر است، وجه هر شیء ، نه اینکه صورت آن شیء ، وجه هر شیء یعنی حقیقت آن شیء .

 

مثلا همین  صورت را که ما وجه می گوییم نه اینکه معنای لغوی وجه یعنی این صورت . وجهِ من یعنی حقیقتِ من ،

 

لذا خداوند می فرماید که فقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلّه

 

بگو ای مردم تمام حقیقت خودم را تسلیم دادم ، به چه؟ به الله چیزی دیگر از من

 

 باقی نماند . دیگر خبری از من نیست. همه تسلیم او شد. وَمَنِ اتَّبَعَنِ

 

(و نیز هر کس تبعیّت از من بکند،تمام حقیقت خود را تسلیم خدا نموده ).

 

درست است من پیامبرم و مقام نبوت مقام بالاییست ، مقام نورانیت اهل بیت

 

علیهم السلام را هیچ احدی حتی نمی تواند درک کند که مقام حقیقت اهل بیت

 

 علیهم السلام چیست ، تا چه رسد که بخواهد به آن مقام برسد، اما در سلسله

 

 مراتب پایین که بیاییم، بسیاری از کمالات انوار مقدسه را خودشان فرموده اند که

 

 اصلا ما آمده ایم تا شما هم باید از این  جهت ها مثل ما باشید . فلذا می فرماید

 

وَمَنِ اتَّبَعَنِ  . فقط این نیست که بگوییم، فانی فالله فقط پیامبر خداست ، فقط علی علیه السلام .

 

در ادامه آیه می گوید هر کس پیروی من کند و پیروی حقیقی من باشد ، همه فانی

 

 در او می شود . البته فانی در خدا شدن تازه شروع در مرحله توحدیست.

 

شمعی که روشن شد، تازه شروع روشنایست ؛ تا برسد که خورشید باشد خیلی مانده است،

 

 خب کسی که بگوییم فانی در خدا شد یعنی پیامبر شد؟ نه ، می تواند

 

به این مرحله برسد که در او اثری از منیّت نماند.

 

 مقام معصوم و مقام اهل بیت علیه السلام یک چیز دیگریست اما اینکه می تواند

 

 این هم منیتش را از بین ببرد ، این راه برای همه انسان ها باز است.  اصلا ائمه

 

 علیهم السلام آمدند که انسان ها را به اینجا برسانند و  این تحقق پیدا بکند .

 

 روایات می گوید اصلا غیر از این چیزی در این عالم نیست، اصلا کارهای سیاسی ،

 

اجتماعی ، مدیریتی ، همه مقدماتی هستند و ابزاری هستند که انسان را به

 

 این مسیر بکشند و به از بین بردن منیّت و تربیت توحیدی برسانند.

 

وقتی کسی فانی در خدا شد و این منیّت را از بین برد ،

 

این می شود ولیّ خدا (به همان معنی که در قسمت اول نوشته آمده بود)

 

و این ولیّ خدا ، برکاتش فراوان است . و به برکت او ، خدا خیلی نعمت ها را

 

سرازیر جامعه می کند و خیلی بلاها را رفع می نماید .

 

طبق روایات همان ولیّ خدا با همه برکات و عظمت و احترام و همه اینها که دارد ،

 

 باید اداره کننده عالی و مدیر کلان جامعه باشد، و اهل بیت علیهم السلام در زمان

 

 غیبت کبری ، دست شیعیان خودشان را به دامن ولیّ فقیه سپرده اند، فقط فقیه

 

 جامع الشرایط است که اجازه دارد جامعه را مدیریت کند و سرپرستی نماید.

 

 فلذا باید مدیر عالی ، فقیه باشد، فقط ولیّی که فقیه باشد،  می تواند جامعه را اداره کند یا فقیهی که ولیّ باشد ، تا بتواند رهبری امت را بعهده بگیرد .

 

همانگونه که شخص متخصص که از لابه لای گِل ها، از زیر خاک های خرواری و از زیر

 

 صخره ها و سنگ های ضخیم ،از درون چاه آب زلال را بیرون می آرود. فقیه آن

 

 متخصصی هست که از میان اوهام ، خیالات ، وساوس ، جهل ، نادانی ها ، دزدی ها

 

 و دستبرد هایی که در تاریخ شده و در کلمات معصومین علیهم السلام دخالت کرده

 

 اند، - مرحوم علامه ی امینی محاسبه کرده و برآورد نموده اند نزدیک 500 هزار حدیث

 

 جعلی و انحرافی قاطی احادیث کرده اند - حکم زلال خدا را  بیرون می کشد و

 

می گوید این کلامی که من دارم می گویم ، این حکم خداست . فقیه باید از کتاب

 

و سنت ، حکم خدا در بیاورد ، و این کار بسیار پیچیده و سختی است .

 

فلذا این که صرفا کسی اهل نماز شب هست و اهل علم غریبه است و علم غیب

 

 می داند و از این چیزها بلد است و می تواند خاک را طلا بکند و .....

 

 اینها نمی تواند شرط باشد که پس این آقا بیاید و رهبر جامعه اسلامی باشد ،

 

رهبر باید فقیه باشد، اما این که فقیه باشد باز کافی نیست ،

 

روایت متعددی داریم که این فقیه بایستی مراحل سخت ریاضت و تربیت نفس را و

 

 امتحانات پیچیده الهی را بگذراند تا اینکه برای خبرگانِ اهلِ تشخیص معلوم گردد که

 

 این دیگر منیّتی در کار این فقیه نمانده است. یعنی صرفِ داشتن علم کافی

 

 نیست چون علم اگر منیّت از بین نرود ، در معرض انحرافات است .

 

برای همین است که قرآن در مورد حضرت ابراهیم (ع) می فرماید :

 

 وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا (بقره ، آیه 124)

 

" و پروردگار ابراهیم او را به کاری چند بیازمود و ابراهیم آن کارها را به تمامی به انجام رسانید خدا گفت : من تو را پیشوای مردم گردانیدم "

 

باید کسی که می خواد به مقام ولایت برسد ، در دیدگاه شیعه باید فیلترهای

 

سختی را بگذراند ، پس ما وقتی دنباله رو ولیّ فقیه هستیم، این یک وظیفه

 

 عقیدتی ماست، این یک وظیفه دینی ماست ، این یک وظیفه آخرتی ماست .

 

و در امر انتخابات ، ما قبل از اینکه فکر بکنیم که کدام آقا پیروز می شود؟ کدوم آقا

 

 شکست می خورد؟ قبل از همه اینها باید فکر کنیم به اینکه کدام آقا فرامین و

 

 منویّات عالیه فقیه الهی (آنچه در نیّت نهفته است) را تشخیص می دهد، درک

 

می کند و تسلیم هست و در انتخابات نیز ما در مسیر دینی مان به دنبال عمل

 

به وظیفه الهی مان هستیم برای روز قیامت . در فکر آخرت هستیم . که در آخرت

 

اگر از ما سوال شد چرا اینکار را کردید و چرا اینکار را نکردید، حجّت داشته باشیم .

 

 پس بحث انتخابات در نظام ولایی فقط مبحث سیاسی صرف، از نوع غربی نیست

 

 که آدم اخلاقی بخواهد به آن آلوده نشود بلکه این در راستای فرامین مقام ولایت

 

 است و بر اساس عقیده به امامت ، عقیده به آخرت ، عقیده به امر واجب الهی و

 

این یک امریست قابل اطاعت و بدون ملاحظه ی هیچ کسی ، هیچ گروهی ، هیچ

 

 دوستی هیچ جمعی و هیچ چیز دیگری . حالا بگویند که این آقایان هم سیاسی

 

 شده اند یا بگویند جلساتشان هم غیر اخلاقی شده ، مهم نیست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۰۹
حبیب غفاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی