راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام و یاد خداوند حاضر و ناظر این بلاگ جهت ترویج و تبلیغ مباحث معرفتی و بصیرتی ایجاد شده است امیدوارم که مفید فایده باشد

خدایا چنان کن سر انجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۲۶ ب.ظ

پاسداران حریم ولایت

پاسداران حریم ولایت

به جرأت می توان گفت که در هیچ برهه و مقطع زمانی، حقیقت تفکر ولایت الهی و دینی و حاکمیت فقه و فقاهت در گستره اجتماع، به اندازه دوران انقلاب اسلامی گسترش و ظهور و بروز پیدا نکرده است. در پیدایش حکومت اسلامی نگاه هر یک از یاران راستین امام(ره) مبتنی بر همان خط مشی اصولی و بنیادینی بود که عالمان دین، اعم از شیعه و سنّی بر آن تأکید داشته اند. مجموعه این خطوط و اصول عقلی و دینی، برخواسته از نگاه توحیدی صاحبان این تفکر به زندگی بشر است. حضرت امام(ره) به عنوان بهترین و صلاحیت دارترین مرجع روزگار، توانست اصل ولایت فقیه را علاوه بر اثبات و تبیین به بهترین شکل در برابر دید همه دیدگان بشر قرار دهد. قدرت عمل و رهبری ویژه و فوق العاده حضرت ایشان در این زمینه تا آنجا درخشید، که شیوه حاکمیّت فقهی امام(ره) در میان همه معتقدان به ادیان توحیدی و اندیشه های سیاسی، به عنوان یکی از برجسته ترین انواع حکومتهای دینی پذیرفته شد و در زمان سیطره حکومتهای غیر الهی و مادی، حاکمیت دین در جامعه، زنده و احیاء گشت. شاید بهترین معرّف و بازگو کننده زوایای پنهان فکری امام درباره حکومت دینی را بتوان از عملکرد 10 ساله حکومت فقهی ایشان دریافت، امّا هدفها و افقهای دور اندیشانه حضرت ایشان، در بند بند کلام آن حضرت یافت می‌شود.

 

حضرت امام خمینی (ره)، در هنگام تبعید در عراق، بحثی را با عنوان حکومت اسلامی و ولایت فقیه مطرح نمودند، که شاید در آن دوران عملی بودن آن برای هیچ یک از متدینان و اهل ایمان باور کردنی نبود و در ذهن کسی نمیگنجید. ایشان در مجموع این بحثها فرمودند:

 

این نگاه الهی و آسمانی به حکومت دینی و فقهی پس از پیروزی انقلاب نه تنها کم رنگ نشد بلکه با قوت بیشتری توسط ایشان مطرح شد.

 


مقام معظّم رهبری: در میان شاگردان و صحابی امام(ره) شاید کسی همچون آیت الله خامنه ای (مد ظله) مباحث ولایت فقیه و حکومت اسلامی را به صورت جدی پیگیری ننموده باشد. تا آنجا که کنکاش های ایشان به مباحثه علمی و طلبگی با استاد و مرادشان یعنی حضرت امام(ره) در سال 1366 منجر شد و پاسخهای منطقی حضرت امام(ره) نکته های مبهم این عرصه را در برابر دیدگان ایشان باز نمود. مقام معظم رهبری به عنوان یکی از پیشتازان نهضت و روشنگران جامعه دینی در 4 سال پیش از پیروزی انقلاب و در ماه مبارک رمضان 1353 در مسجد امام حسن مجتبی(ع) شهر مشهد، بحث ولایت و حکومت اسلامی را به طریقه ای شیوا و گویا برای جوانان بازگو می نمودند. در آن جلسات به حق حاکمیت الهی و مشروعیت حکومت دینی از سوی خدا پرداخته و در مجموع این بحث ها فرمودند:

 

«امام یعنی آن حاکم و پیشوایی که از طرف پروردگار در آن جامعه تعیین می شود… یا خدا به نام و نشان [امام را] معین میکند؛ مثل اینکه امیر المومنین و امام حسن و امام حسین و بقیه ائمه را معین کرد. یک وقت هم خدای متعال امام را به نام معین نمی کند، بلکه تنها به نشان معین میکند؛ مثل فرمایش امام حسن عسکری (علیه السلام )که فرمودند:

فامّا من کان من الفقها صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً علی هواه، مطیعاً لامر مولاه، فللعوام أَن یُقلّدوه…1... هر کس که این نشان بر او تطبیق کرد آن امام می شود… امام یعنی پیشوا، یعنی حاکم، یعنی زمامدار، یعنی آن کسی که هر جا او رود، انسانها دنبالش می روند، که باید از سوی خدا باشد، عادل باشد منصف باشد، با دین باشد، با اراده باشد… اینطوری ولی را مشخص میکنند، این هم از طرف خداست. حاکم جامعه اسلامی چه کسی باشد؟ باید آن کسی باشد که خدا معین میکند… صاحبان فرمان (اولی الامر) یعنی چه؟ … اولی الامر که شیعه به آن معتقد است، آن اولی الامری است که خدا منشور فرمان را، به نام او کرده باشد، شیعه این را می خواهد. آن انسانی است که اگرچه «منکم» (از شما) است و جزو انسانها، اما ولایت را از خدا گرفته باشد، چرا که صاحب ولایت کبری، خداست … چون همه چیز برای خداست… انسانها باید تحت فرمان خدا باشند و هر چیزی که انسان را از اطاعت فرمان خدا باز دارد، طاغوت است… به طور کلی هر ولایت غیر خدایی، ولایت شیطانی و طاغوتی است. آن کسی که تحت فرمان ولی حقیقی زندگی نمی کند، باید بداند که تحت فرمان طاغوت و شیطان زندگی میکند… پیداست که شیطان و طاغوت انسان را به نور و معرفت و آسایش و رفاه و معنویت رهنمون نمی شود… و ولایت به جز ولایت خدا و جانشینانش ولایت طاغوت و شیطان است.»2

 

این سخنان در برهه ای گفته شده که هنوز هیچ نشانه ای از تشکیل حکومت فقهی و دینی رخ ننموده و نشان از عمق هوشیاری و دوراندیشی رهبر فرزانه نظام اسلامی دارد. نگاه ایشان به آسمانی و الهی بودن حکومت، نکتهای است که همواره در سخنان و گفتارهای ایشان با تأکید آمده است. در سال جاری به واسطه انتشار گسترده شبهه مشروعیت زمینی ولی فقیه، بار دیگر از سوی ایشان درباره آسمانی بودن ولایت و حکومت دینی، موضعی صریح گرفته شد. ایشان فرمودند:

 

«بعضی ولایت فقیه را زمینی میدانند در حالی که ولایت فقیه امری آسمانی است. اصلاً تفاوت نظام اسلامی ما با نظام های دیگر دنیا در همین است.»3

 

در میان فهرست شاگردان راستین حضرت امام(ره) و اندیشمندانی که همواره در روشنگری، نظریه پردازی و تبیین اندیشه های ناب اسلامی کوشیده اند، می توان نامهای استاد مرتضی مطهری، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی را در آغاز این فهرست یافت. این سه اندیشمند اسلامی در تبیین نظام ولایی اسلام، حکومت دینی، اداره جامعه با فقه و نحوه انتخاب حاکم اسلامی در کنار دیگر اندیشمندان، تلاشهای بسیاری نموده اند. ایشان، مشروعیت را از آن خدا دانسته و بر این باورند که حکومت امری است که از سوی خداوند به حاکم داده می شود. خلاصه ای از دیدگاه ها و نظرات این سه اندیشور اسلامی این چنین است:

 

استاد مرتضی مطهری: ایشان می فرمایند: «حقیقت این است که حکومت به مفهوم دموکراسی با حکومت به مفهوم اسلامی متفاوت است. حکومت اسلامی واقعاً ولایت و سرپرستی است و در این ولایت رأی و اراده مردم دخالت ندارد، نه از قبیل تفویض حق حکومت از طرف مردم است و نه از قبیل توکیل است، بلکه سلطةای است الهی و واقعاً ولایت و سرپرستی و قیومیت است و موضوع یک سلسله احکام شرعیه نیز هست... 4 مطابق اعتقاد شیعه و شخص امیر المومنین(ع) زمامداری و امامت در اسلام انتصابی و بر طبق نص است ...5 شیعه همان گونه که نبوت یعنی راهنمایی دینی را از جانب خدا می داند، رهبری دینی را نیز «من جانب الله» می داند. پیامبر بزرگ هم راهنما بودند و هم رهبر. ختم نبوت ختم راهنمایی الهی با ارایه برنامه و راه است، اما ختم رهبری الهی نیست، ...6 نائب امام معصوم نیز به طور غیر مستقیم از ناحیه خداست و مقام او مقام مقدس و الهی است»7

 

آیت الله جوادی آملی: «بیعت در فقه شیعه فقط کاشفیت دارد… بیعت در فرهنگ تشیع و فقه شیعه اثنا عشریه علامت حق است، نه علت آن. حق حاکمیت در نظام اسلامی از آن خدای سبحان است… آراء مردم نسبت به پذیرش حاکمیت قانون الهی علامت ثبوت حق بوده، نه علت آن … هرگز زمامدار اسلامی از طرف مردم یا خبرگان منصوب یا معزول نمی گردد. مجلس خبرگان فقط خبره تشخیص انتصاب فقیه جامع یا انعزال از اوست، نه سبب نصب یا موجب عزل. نمی توان چنین پنداشت که آراء مردم در اصل پذیرش دین و حقانیت قرآن و حاکمیت پیامبر و زمامداران امامان معصوم علامت است، نه علت؛ ولی نسبت به رهبری فقیه جامع الشرایط، علت است، نه علامت. روح این سخن که آراء مردم موجدِ حق حاکمیت فقیه جامع الشرایط است، این خواهد بود که فقیه آگاه به همه قوانین حکومت، نماینده مردم است، نه نایب امام عصر (عج)، زیرا نیابت خود را از مردم دریافت کرده و وکالت خویش را از موکلان خود دارد، نه آنکه نیابت خود را از طرف ولی عصر (عج) احراز کرده باشد... هرگز نباید بین تاثیر خارجی حضور مردم و بین تأثیر آن در ایجاد حق حاکمیت و علیت نسبت به اصل ولایت خلط نمود، و به بهانه تکریم آراء عمومی، حق حاکیمت را مجعول خلق [مردم] دانست و جنبه ربوبی آن را رها کرد... عهده داری ولایت و رهبری جامعه به عهده شخصی است که از ناحیه خداوند بر این مقام منصوب شده، باشد... شکی نیست که تعیین و انتصاب ولی فقیه در عصر غیبت، جهت رهبری و زعامت جامعه از سوی خداوند سبحان، ضروری و حتمی است... زمامداری در محور ولایت است، نه وکالت و نیابت تا آن که به تعین مردم تأمین شود. در اسلام شخص حاکمیت ندارد، بلکه فقه و عدالت است که حکومت می کند. از این رو ولی فقیه حق ندارد، به تبعیت از آراء مردم عمل نماید. در قانون اساسی برای این که توهم وکالت و یا نیابت ولی فقیه از مردم نرود، از رأی و انتخاب مردم سخن به میان نیامده است بلکه از پذیرش آنان که همان تولّی است، نه توکیل، سخن گفته است و خود خبرگان نیز در این قانون که به دلیل قدرت تمیز و تشخیص واسطه و وسیله شناخت «ولیّ» هستند، تنها انتصاب و یا انعزال ولی فقیه را تشخیص میدهند و هرگز عهده دار عزل و نصب ولی فقیه نمیباشند.»8

 

آیت الله مصباح یزدی: آیت الله مصباح یزدی نیز با چنین دیدگاهی کاملاً همفکر و همراه بوده و در این زمینه بر این باورند: «حق حکمیت و حکومت و امر و نهی کردن اصالتاً از آن خدای متعال است. براساس نظر اسلام هیچ انسانی صرف نظر از اختیاری که خدا به او بدهد، حق حکومت و هیچ گونه تصرفی در انسانهای دیگر که ملک خدا هستند، ندارد… با پذیرفتن این اصل است که فلسفه سیاسی اسلام از سایر مکاتب موجود در این زمینه جدا می شود و نظریه ولایت فقیه با سایر نظریات حکومت و سیاست تفاوت اساسی پیدا میکند… ما هیچگاه نمی توانیم نظریه حکومت اسلامی و ولایت فقیه را بر دموکراسی تطبیق کنیم.»9

 

مجموع این نظرات نشان از آن دارد که شاگردان راستین حضرت امام، تا چه اندازه مبانی و دیدگاه حضرت امام(ره) و اسلام را شناخته و در این مسیر پابه پای او همراه و همفکر بوده اند. این در حالی است که اشتراک نظر و شباهت این آراء با نظرات متقدمین و متأخرین حکما و علمای اسلام، حیرت و شگفتی هر محققی را در یکپارچگی و همفکری آنان در پذیرش حکومت الهی، برمی انگیزد.

 

پانوشت‌ها:

1. وسایل الشیعه، ج 18، ص 95.

2. ولایت ـ سیدعلی خامنه ا ی ـ انتشارات سازمان تبلیغات، صفحات 18 ـ 43 ـ 89 ـ 103 ـ 105 ـ 120.

3. 14 / 3 / 85، مطبوعات.

4. یادداشتهای استاد، ج 5، ص 292.

5. مجموعه آثار، ج 16، ص 330، جاذبه و دافعه علی.

6. امامت و رهبری، مرتضی مطهری، ص 28.

7. اسلام و مقتضیات زمان، مرتضی مطهری، ج 1، ص 171.

8. ولایت فقیه، آیتالله جوادی آملی، انتشارات اسراء، صفحات 19، 182، 184، 187.

9. نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه ـ مباحث استاد مصباح یزدی ـ

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۱۲
حبیب غفاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی