شرح ماجرای "روز مباهله "
شرح ماجرای "روز مباهله "
پیامبر اسلام(ص) بعد از اقتدار اسلام در مدینه ، همزمان با مکاتبه با سران حکومتهای جهان و مراکز مذهبی، نامهای به اسقف مسیحیان نجران نوشت و در آن نامه از ساکنان مسیحی نجران خواستند که دین اسلام را بپذیرند. مسیحیان تصمیم گرفتند که گروهی را به نمایندگی از خود به شهر مدینه بفرستند تا با پیامبر سخن بگویند و سخنان پیامبر اسلام، را بررسی کنند.
هیئت مسیحی نجران که شامل گروهی بیش از ده نفر از بزرگان آنها بود، به مدینه آمدند. هیئت نمایندگان در مسجد مدینه با پیامبر اسلام گفتگو کردند. اما دعوت و ادله حقه پیامبر را نپذیرفتند و پس از اصرار دو طرف بر حقانیت عقاید خود، تصمیم گرفته شد که مساله از راه مباهله خاتمه یابد، از این رو قرار شد که فردای آن روز، همگی خارج از شهر مدینه، در دامنۀ صحرا برای مباهله آماده شوند.
نصارای نجران چون صدق و اخلاص دلیرانه پیامبر(ص) و همراهانشان را مشاهده کردند هراسان و از عقوبت الهی بیمناک شدند و تن به مباهله ندادند و با پیامبر(ص) صلح کردند و درخواست کردند که بر دین خود باقی بمانند و جزیه بپردازند و پیامبر (ص) نیز پذیرفتند.
ماجرای
مباهله، نشان مى دهد که دین اسلام، در برخورد با قدرت هاى مخالف خود، در گام نخست،
تلاش مى کرد با بهره گیرى از گفتگو و مناظره و استفاده از دلیل و برهان، آنها را به
حق دعوت نماید و در گام دوم، اگر معتقد به خدا بودند، آنها را به مباهله و داورى خداوند
متعال مى خواند، و اگر مباهله را هم نمى پذیرفتند، در صورتى که شرایط اسلام را قبول
مى کردند، پیمان نامه سیاسى امضا مى کرد. بنابراین، استفاده اسلام از قدرت در میدان
نبرد، تنها براى رفع موانع آگاهى و تفکر و رشد و تکامل انسانیت است.