راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام و یاد خداوند حاضر و ناظر این بلاگ جهت ترویج و تبلیغ مباحث معرفتی و بصیرتی ایجاد شده است امیدوارم که مفید فایده باشد

خدایا چنان کن سر انجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان

می‌گویند: امام خامنه ای کی به اجتهاد رسیده‌اند؟!

و اجازه‌ی اجتهاد را از چه کسی گرفته‌اند؟!

شایع می‌کنند که چگونه پس از رحلت امام (ره) ایشان یک دفعه مجتهد شدند و ...؟

این شبهه، جدید نیست. از همان روز اولی که ایشان به عنوان «ولی امر مسلمین» از سوی مجلس خبرگان رهبری انتخاب شدند، این شبهه مطرح شد. منتهی تاکتیک دشمن و سیاست‌گذاران «جنگ نرم» همیشه این گونه بوده‌ است که ضمن تولید شایعات جدید، شایعات و حتی دروغ ها و تهمت‌های قدیمی را نیز به رغم معلوم و مبرهن شدن پاسخ‌ها مجدداً و مکرر و مستمر مطرح می‌کنند.

چرا که دشمنان اسلام و انقلاب  بر این باورند که اولاً هیچ گاه نباید به پاسخ توجه نمود و همیشه باید حرف تکرار شود تا القا گردد که پاسخ مطلوب و قانع کننده نبوده است و

ثانیاً در نظر می‌گیرند که در هر چهار تا پنج سالی نسل تغییر می کند و طبعاً نسل جدید از شبهات و پاسخ آنها و نیز تاریخچه‌ی طرح شبهه و اهداف آن خبر ندارند، پس بهتر است با این شیوه این شبهه نسل به نسل منتقل گردد و بدینوسیله هم اذهان نسل‌های جدید مشوش گردد و هم شبهه‌ی تولید شده هم چنان جریان داشته باشد.

سازندگان و توزیع کنندگان شبهه‌ی «اجتهاد امام خامنه ای »، یا به خاطر بغضی که مانع از شناخت آنها نسبت به هر موضوعی از اسلام و جامعه و حیات اسلامی می‌گردد، هیچ شناختی نسبت به مراتب تحصیلات حوزوی و مرحله‌ی اجتهاد ندارند.

 ویا به خوبی می‌دانند که اجتهاد چیست و حصول آن چگونه است، اما از بی‌اطلاعی عمومی مردم سوء استفاده کرده  علیه اسلام و انقلاب و امام خامنه ای تبلیغ می‌کنند. لذا مبحث «اجتهاد» را چنان مطرح می‌کنند که گویی راجع به «مرجعیت» سخن می‌گویند و آن را نیز به غلط القا می‌کنند. البته از دشمن انتظاری جز این نیست، بلکه خودی ها باید بصیرو درایت داشته باشد.

الف - «اجتهاد»، یکی از سطوح تحصیلات علوم دینی و حوزوی است. هم چنان که تحصیلات دانشگاهی  دارای دوره‌های کارشناسی، ارشد و دکترا است ، تحصیلات حوزوی نیز دارای مراتبی است و دوره مقدمات آن که دارای سه سطح است به تربیت برابر باکاردانی ، کارشناسی  و کارشناسی ارشد است.

 

طلبه، پس از آن که دوره‌ی مقدمات را به پایان رسانید، می‌تواند ادامه تحصیل دهد تا آن که «درس خارج فقه و اصول» را نیز به پایان رساند و اگر موفق شد به «اجتهاد» می‌رسد.

اجتهاد یعنی قدرت علمی کافی برای استنباط مستقیم شخص در مورد احکام از منابع فقه و اصول و مجتهد کسی است که می‌تواند ازمنابع تعیین شده بر اساس مبانی انتخاب شده با شیوه‌های صحیح و منتخب ،استنباط احکام را انجام دهد. در این مرحله دیگر تقلید بر مجتهد جایز نیست و او باید بنا بر استنباط خودش عمل نماید.

 اما مرجع تقلید، مجتهدی است که با تقبل مسئولیت خطیر مرجعیت، مجموعه استنباط‌های خود را نیز جهت تقلید به جامعه‌ ارائه داده است و اجازه می‌دهد تا دیگران در مقام تقلید به او مراجعه کنند.

لذا فرق مجتهدی که مرجعیت را پذیرفته و مجتهدی که نپذیرفته، مانند پزشکی است که امکان مراجعه‌ی بیمار را ایجاد نموده و یا پزشکی که به طبابت نپرداخته، بلکه در دانشگاه تدریس و یا در موضوع خاصی تحقیق می‌نماید.

 

اجازه اجتهاد را نیز کسی به کسی نمی‌دهد. اجتهاد کالا نیست که دیگران به دیگران بدهند. بلکه یک مقام و مرتبه‌ی علمی است. لذا طلبه پس از گذراندن دوره‌های معین، به این مرتبه می‌رسد و همین طور که در دانشگاه اساتید دیگر رسیدن دانشجو به مرتبه‌ی کارشناسی یا ارشد را گواهی و تأیید می کنند، در حوزه نیز مجتهدین دیگر، رسیدن طلبه به مرتبه اجتهاد را تأیید می‌کنند. و اکثر و بلکه همه  مجتهدین به گذر مقام معظم رهبری از این مرحله، از ده‌ها سال پیش اذعان دارند و اگر چنین نبود، وی را برای مسئولیت خطیرتر چون زعامت و امامت سیاسی و حکومتی و اداره‌ی امور جامعه بر نمی‌گزیدند و یا دست کم معترض می‌شدند که او مجتهد نیست تا بتواند برای اداره‌ی جامعه استنباط احکام نماید.

تأیید اجتهاد نیز مانند دانشگاه است. چنان چه در دانشگاه همه‌ی اساتید جمع نمی‌شوند، بلکه یک یا چند استاد رسیدن دانشجو به مرتبه کارشناسی یا ارشد یا دکترا را تأیید می‌کنند، در حوزه نیز تأیید یک مجتهد مسلم، برای رسیدن یک طلبه به مرتبه‌ی اجتهاد کفایت است. چه رسد به جمع یا اکثریت آنها.

ب – با توجه به مطالب فوق مشهود و معلوم می‌گردد که هر طلبه‌ی حاذق و درس‌خوانی می‌تواند طی چند سال به این درجه برسد. چنان چه اغلب علمایی که می‌شناسیم و از جمله شخص امام خامنه‌ای (دام ظله‌العالی)، در سنین نوجوانی و بین 25 تا 30 سالگی و حتی برخی بسیار سریع‌تر و زودتر به این مرحله‌ی تحصیلی می‌رسند. اما دلیل نمی‌شود که حتماً به مرجعیت آنها نیاز باشد و یا حتماً این مسئولیت را بپذیرند. لذا شاهدیم که علما و مجتهدین بزرگی بودند که هیچ گاه وارد این عرصه نشدند.

 

به عنوان مثال: آیا علما و دانشمندانی چون: مرحوم آیت‌الله علامه طباطبایی، آیت الله علامه جعفری، آیت‌الله مطهری، آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله دکتر مفتح و ... که وارد عرصه‌ی مرجعیت نشدند، مجتهد نبودند؟ یا آن که همگی در همان سنین جوانی این مرحله‌ی تحصیلی را با حصول شرایط دیگری چون عدالت و آگاهی از شرایط و مسائل روز پشت سر گذاشتند و همیشه به کلیه‌ی مسائل روز اشراف داشتند.

 

ج – مرجعیت، تقبل بار سنگین رجوع مردم است. لذا تا مجتهد چنین ضرورتی را احساس ننماید و تا مراجع ذیصلاح مانند سایر علما، جامعه‌ی مدرسین و ...، از او تقاضا نکنند، ضرورتی برای آن نمی بیند.

 

چنان چه مرحوم حضرت آیت الله العظمی بروجردی که اعلم زمان خود بود، تا مرحوم آیت الله العظمی حکیم در قید حیات و انجام مسئولیت بودند، این ضرورت را احساس نکرده و رساله‌ای نیز منتشر ننمودند. مرحوم حضرت امام خمینی (ره) نیز تا آیت الله بروجردی زنده بودند، ضرورتی برای ورود به عرصه مرجعیت ندیدند. مرحوم آیت الله بهجت نیز تا حضرت امام زنده بودند رساله‌ای منتشر ننموده و مرجعیت را نپذیرفتند و مرحوم حضرت آیت‌الله بهاء الدینی (ره) که هم سطح و هم طلبگی حضرت امام (ره) و نیز از نوابغ، نوادر و ... بوده و برخی بر این باورند که از «اوتاد» بوده‌اند، تا آخر این مسئولیت را تپذیرفتند.

 

آیا حضرات آیاتی چون: جعفر سبحانی، جوادی آملی، حسن‌زاده‌ی آملی و ...، که یا رساله‌ای منتشر ننموده و یا اخیراً بنا به اصرار حوزه‌های علمیه وارد این عرصه شده‌اند، تازه و یا یک شبه به اجتهاد رسیدند؟!

 

د – ولی فقیه نیز کسی است که نه تنها اجتهاد او برای همگان و از جمله مجتهدین، علمای اعلام، خبرگان و آیات عظام مسلم و مسجل است، بلکه تشخیص داده‌اند شرایط دیگر او برای «ولایت» مانند: عدالت، علم و اشراف به مسائل روز، توان اداره، مقبولیت و ...، از دیگران بهتر و برتر است. لذا از او می‌خواهند که این مسئولیت را بپذیرد.

 

مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه‌ای نیز در همان سنین جوانی به مقام اجتهاد رسیدند و هم اکنون نیز به رغم مسئولیت‌های بسیار سنگین «امامت و رهبری» حکومت اسلامی و جامعه‌ی مسلمین، هم چنان به تدریس درس خارج فقه و اصول ادامه می‌دهند و مجتهدین و آیات شناخته شده‌ای نیز در این درس حضور می‌یابند.

لذا با توجه به ضرورت، نیاز، رجوع مردم و تقاضای علمای محترم اسلام، پس از قبول مسئولیت خطیر ولایت و امامت جامعه، مرجعیت به عنوان رجوع مردم برای تقلید در سایر احکام را نیز متقبل شدند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۴
حبیب غفاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی