جمعه, ۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ب.ظ
چه کسانی قرآن خواندن سر مطهر امام حسین (ع) را شنیدند؟
چه کسانی قرآن خواندن سر مطهر امام حسین (ع) را شنیدند؟
با مدارک معتبری که در منابع شیعه و اهل سنت وجود دارد، شکی در صحت
خبر قرآن خواندن سر مبارک امام حسین علیهالسلام باقی نمیماند.
قرآن تلاوت کردن سر مقدس سید الشهداء علیه السلام در معتبرترین و
مستندترین روایات و اسناد تاریخی آمده است، علمای شیعه و علمای اهلسنت آن
را به سند صحیح نقل کردهاند؛که به برخی از آن موارد اشاره می کنیم:
از جمله شیخ مفید رحمت اللهعلیه در کتاب شریف و معتبرالإرشاد مینویسد:
عن زیدبن أرقم أنه قال: مر به علی وهو علی رمح وأنا فی غرفت ، فلما حاذانی سمعته یقرأ: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا [۱] فقف - والله - شعری ونادیت: رأسک والله - یابنرسولالله - أعجب وأعجب. [۲]
زید
بنارقم گوید در آن روز من در میان غرفه نشسته بودم، هنگامی که سر بریده
حسین علیهالسلام که بر فراز نیزه جا داشت، از برابرم گذشت، شنیدم آیه ۹
سوره کهف را قرائت میفرمود: «آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب
ما بودند؟! » بهخدا سوگند! به مجردی که این آیه را از آن سر بریده نورانی
شنیدم، موی بر اندامم راست شد و عرض کردم: بهخدا سوگند! سر بریده شما ای
فرزند رسولخدا شگفتآورتر از پیشآمد اصحاب کهف است.
قطبالدین راوندی نیز مینویسد:
عنالمنهالبن عمرو قال: أنا والله رأیت رأسالحسین علیهالسلام حین حمل وأنا بدمشق، وبین یدیه رجل یقرأالکهف، حتی بلغ قوله: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا، فأنطقاللهالرأس بلسان ذرب ذلق، فقال: أعجب من أصحابالکهف قتلی وحملی. [۳]
از
«منهالبن عمرو اسدی» روایت میکند که به خدا سوگند! من در دمشق دیدم که
سر مطهر امام حسین علیهالسلام را بر سر نیزه کرده بودند و مردی پیش روی سر
مبارک، سوره کهف را میخواند. همین که به این آیه رسید: أم حسبت أنّ
أصحابالکهف والرّقیم کانوا من آیاتنا عجباً ، ناگهان سر مطهر اباعبدالله
علیهالسلام به قدرت خدا سخن گفت و به زبان فصیح و شیوا، فرمود: ماجرای من
از قصه اصحاب کهف شگفتانگیزتر است!
ابنشهرآشوب مینویسد:
روی أبومخنف عنالشعبی انه صلب رأسالحسین بالصیارف فیالکوفت فتنحنح الرأس وقرأ سورت الکهف إلی قوله: إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى [۴] فلم
یزدهم إلا ضلالا. وفی أثر انهم لما صلبوا رأسه علیالشجرت سمع منه: و
سیعلمالذین ظلموا أی منقلب ینقلبون. وسمع أیضا صوته بدمشق یقول: لا قوة الا بالله. و سمع أیضا یقرأ: أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا، فقال زیدبن أرقم: أمرک أعجب یابنرسولالله. [۵]
ابومخنف
از شعبی نقل میکند که گفت: هنگامیکه سر مبارک امام حسین علیهالسلام را
در کوفه در محل صرافها به دار زدند، آن سر مقدس تنحنح کرد و سوره کهف را
تلاوت کرد، تا آنجا که میفرماید: إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ
وَزِدْنَاهُمْ هُدًى. و این جز بر ضلالت و گمراهیشان نیافزود.
در روایت دیگری مینگارد: هنگامی که سر مقدس امام حسین را بر فراز درخت زدند، شنیدند که میفرمود: وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ [۶]؛
نیز در دمشق صوت آن حضرت را شنیدند که میفرمود: لا قوة الا بالله، نیز
شنیده شد که میفرمود:أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ
آیَاتِنَا عَجَبًا. زیدبن ارقم میگفت: یابنرسولاللّه! تعجب سر بریده
تو از همه بیشتر است.
مرحوم محمدبن سلیمانالکوفی مینویسد:
[حدثنا]
أبوأحمد قال: سمعت محمدبن مهدی یحدث عن عبداللهبن داهرالرازی عن أبیه
عنالأعمش: عنالمنهالبن عمرو قال: رأیت رأسالحسینبن علی علیالرمح وهو
یتلو هذهالآیت : أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا[الکهف: ۹] فقال رجل من عرضالناس: رأسک یابنرسولالله أعجب؟ [۷]
ابنحمزه طوسی مینویسد:
عنالمنهالبن
عمرو، قال: أنا والله رأیت رأسالحسین صلواتاللهعلیه علی قنات
یقرأالقرآن بلسان ذلق ذرب یقرأ سورت الکهف حتی بلغ: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا فقال رجل: و رأسک - والله - أعجب یابنرسولالله منالعجب.
و عنه، قال: أدخل رأسالحسین صلواتاللهعلیه دمشق علی قنات ، فمر برجل یقرأ سورت الکهف وقد بلغ هذه الآیت أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا فأنطق اللهتعالی الرأس، فقال: أمری أعجب من أمر أصحابالکهف والرقیم. [۸]
علیبن یونس عاملی مینویسد:
قرأ رجل عند رأسه بدمشق أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا فأنطقالله الرأس بلسان عربی: أعجب من أهلالکهف قتلی وحملی. [۹]
سیدهاشم البحرانی نیز مینویسد:
فوقفوا بباب بنی خزیمت ساعت منالنهار، والرأس علی قنات طویلت ، فتلا سورت الکهف، إلی أن بلغ فی قراءته إلی قوله تعالی: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا. قال سهل: والله إن قراءته أعجبالأشیاء. [۱۰]
مرحوم علامه مجلسی رحمت اللهعلیه در کتاب شریف بحارالأنوار، بابی را به همین مطلب اختصاص داده است. [۱۱]
از علمای اهل سنت، ابنعساکر در کتاب تاریخ مدینه دمشق مینویسد:
نا الأعمش نا سلمت بن کهیل قال رأیت رأسالحسینبن علی رضیاللهعنهما علیالقنات وهو یقول فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ [۱۲]. [۱۳]
و محقق کتاب در پاورقی آن مینویسد:
وزید
بعدها فی م: قال أبوالحسنالعسقلانی: فقلت لعلی بنهارون انک سمعته من
محمدبن أحمدالمصری، قال: الله انی سمعته منه، قالالأنصاری فقلت لمحمدبن
أحمد: الله انک سمعته من صالح؟ قال: الله إنی سمعته منه، قال جریربن
محمد: فقلت لصالح: الله انک سمعته من معاذبن أسد؟ قال: الله انی سمعته
منه، قال معاذبن أسد: فقلت للفضل: الله انک سمته منالأعمش؟ فقال: الله
انی سمعته منه، قالالأعمش: فقلت لسلمت بن کهیل: الله انک سمعته منه؟ قال:
الله انی سمعته منه ببابالفرادیس بدمشق؟ مثل لی ولا شبه لی، وهو یقول:
فسیکفیکهمالله و هوالسمیعالعلیم.
همچنین ابنعساکر در جایی دیگر از همین کتاب مینویسد:
عنالمنهالبن
عمرو قال أنا والله رأیت رأسالحسینبن علی حین حمل وأنا بدمشق و بین
یدیالرأس رجل یقرأ سورت الکهف حتی بلغ قوله تعالیأَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا قال فأنطقاللهالرأس بلسان ذرب فقال أعجب من أصحابالکهف قتلی و حملی. [۱۳]
بنابراین، با مدارک معتبری که در اینباره وجود دارد، شکی در صحت خبر قرآن خواندن سر مبارک امام حسین علیهالسلام باقی نمیماند.
[۱] آیه ۹ سوره کهف
[۲] الإرشاد - الشیخالمفید - ج ۲ - ص ۱۱۷ – ۱۱۸
[۳] الخرائج والجرائح - قطبالدینالراوندی - ج ۲ - ص ۵۷۷.
[۴] آیه ۱۳ سوره کهف
[۵] مناقب آلابی طالب - ابنشهرآشوب- ج۴، ص ۶۸
[۶] آیه ۲۲۷ سوره شعرا
[۷]مناقبالإمام أمیرالمؤمنین علیهالسلام - محمدبن سلیمانالکوفی - ج ۲ - ص ۲۶۷.
[۸] الثاقب فیالمناقب - ابنحمزت الطوسی - ص ۳۳۳.
[۹] الصراطالمستقیم - علیبن یونسالعاملی - ج ۲ - ص ۱۷۹
[۱۰] مدینت المعاجز - السیدهاشم البحرانی - ج ۴ - ص ۱۲۳
[۱۱] بحارالأنوار - العلامت المجلسی - ج ۴۵ - ص ۱۲۱
[۱۲] آیه ۱۳۷ سوره بقره
[۱۳] تاریخ مدینت دمشق - ابنعساکر - ج ۲۲ - ص ۱۱۷ – ۱۱۸.
[۱۴] تاریخ مدینت دمشق - ابنعساکر - ج ۶۰ - ص ۳۶۹ – ۳۷۰.
۹۴/۰۸/۰۸