کس نمی دانست چقدر دیگر می تواند بنویسد!!
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم
که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود
ولی پدر یک قلم زیبا و تواناست که در ظاهر ابهتش را حفظ میکند
و خم به ابرو نمی آورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
ولی هیچ کس نمی داند که چقدر دیگر می تواند بنویسد
چقدر زود به جایگاه ابدی پرواز کردند
جسم و روح مانند دو بال هستند که اگر یکی از آنها نباشد شخص نمی تواند مدارج عالی سلامتی را طی کند پس باید همانطور که به غذای جسم خود و بیماریهای آن اهمیت می دهیم برای روح و متعلقات آن اهمیت ویژه ای قائل باشیم.
چه راهکارهایی را برای آموزش مسائل دینی به کودکان در پیش بگیریم که برای آنها جذاب باشد؟
ما در این سایت سعی کرده ایم که همگان را با اسرار تندرستی و سلامت آشنا سازیم که امیدواریم با کمک الهی گامی در جهت آشنایی مردم با سلامتی برداریم.اما باید به این نکته هم توجه داشت که سلامتی تنها به جسم انسان ختم نمی شود بلکه اگر روح و جسم هر دو در سلامت کامل به سر برند می توان گفت سلامتی را به دست آورده ایم .
یادگیری ها گاهی برای عمل و انجام تکلیف است و گاهی برای تعلیم و آموزش دیگران.
قسم اول در یک تقسیم بندی کلی به دو دسته تقسیم می شود:
دسته اول از احکام مربوط به همه مسلمانان است و ربطی به شغل، حرفه و سن و جنسیت خاصی ندارد بلکه در وهله اول به همه مکلفین مربوط است؛ همانند احکام نماز، روزه، خمس، و... .
دسته دوم که به یک قشر خاص از جامعه مربوط است. از این رو فقط بر همان قشر لازم است که آن را بیاموزند و بر بقیه لازم نیست؛ مثل تجار که برای تجارت شان احکام تجارت از قبیل انواع معاملات، معاملات باطل و صحیح، انواع خیارات، حق فسخ و... و یا کشاورزان که باید مزارعه، مساقات و... را بیاموزند از این رو می بینیم علمای ما با استفاده از آیات و روایات می فرمایند: مسائلى را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد، واجب است یاد بگیرد.
اما در باره قسم دوم (یادگیری هایی که برای تعلیم و آموزش دیگران است نه
فقط برای عمل خود مکلف) باید گفت:
همان گونه که اصل دین و دینداری و اعتقاد به معنویت برای انسان ها لازم است، باید اشخاصی؛ برای شناخت صحیح و دقیق دین؛ تربیت شوند، تا دین از مسیر واقعی خود جدا نشده و دچار انحرافات و خرافات نشود و این به تنهایی، اهمیت یادگیری علوم دینی را موجه میسازد.
این پرسش، به صورت مختصر و تا حدی مبهم طرح شده و مشخص نیست که دقیقا کدام جنبه از آموزش علوم دینی برایتان ایجاد سؤال نموده است.
بر همین اساس، مواردی را که امکان دارد پرسشتان ناظر به آن جنبه باشد، مطرح نموده و سپس به همان ترتیب، به بررسی آنها خواهیم پرداخت:
1 – مراد از علوم دینی چیست و چرا باید آن را آموخت؟
2 – اهمیت این علوم تا چه حد بوده و چه تعداد افراد و در چه سطحی باید به آموختن این علوم بپردازند؟
اما پاسخ به پرسشهای فوق:
1 – علم دین به هر دانشی گفته میشود که سبب شناخت بهتر و دقیقتر ما
از دین میشود. برخی از بخش های این دانش میتواند مستقیما با موضوعات
دینی در ارتباط بوده و منحصرا در زمینه دین باشد، همانند دانش تفسیر که
ارتباط مستقیمی با قرآن دارد، کتابی که مهمترین منبع برای مطالعه دین
اسلام است. علومی همانند فقه و کلام را نیز میتوان در این بخش مطالعه
نمود.
بخش دیگری که به عنوان مقدمات دانش دینی آموخته میشود، هرچند مستقیما با منابع دینی مرتبط نیست، اما برای درک بهتر منابع دینی نیاز به آن داریم؛ همانند رشته های مختلف ادبیات عرب اگرچه فایده آموختن چنین علومی، منحصرا برای شناخت دین نیست، اما به هر حال؛ چون زبان رسمی دین ما عربی است؛ هر شخصی که تصمیم به بررسی و کاوش در دین اسلام را دارد، از آموختن چنین بخشی؛ به عنوان مقدمه تحقیق خود؛ بی نیاز نیست.
البته در شرایط گوناگون، میتوان رشته های دیگر و شاید به ظاهر غیر مرتبطی را نیز آموخته و آنها در خدمت علوم دینی قرار داد (همانند آموختن زبان های دیگر و یا دانش کامپیوتر و تبلیغ دین با بهرهبرداری از آنها).
اما چرا باید علم دینی را بیاموزیم؟!
پرداختن به پاسخ این سؤال، زمانی منطقی به نظر میرسد که اصل نیاز خود و جامعه به دین را امری مسلم دانسته و سپس در آموختن علوم دینی ابهام داشته باشیم. به عبارتی، نیاز به علوم دینی، فرع نیاز به دین است.
اگر شخصی، به اشتباه معتقد باشد که بشر نیازی به دین ندارد، گفتگو با او در مورد علوم دینی کاملا بی فایده خواهد بود، بلکه باید ابتدا دلایل نیاز بشر به دین برای چنین فردی بیان شود
اما اگر فردی، اصل دینداری را امری ضروری دانسته، ولی در اهمیت یادگیری علوم دینی دچار تردید باشد، ما این پرسش را از او داریم که اگر بخواهیم متدین باشیم، راه تدین چیست؟
چگونه میتوان دین را شناخته و ابهامات خود را در مورد جوانب مختلف دین برطرف کرده و پاسخ سؤالات خود را دریافت نماییم؟! و آیا در این زمینه، بیش از سه راه ذیل وجود دارد؟!
الف: خودمان؛ مانند پیامبران(ص) و ائمه(ع)؛ با عالم غیب در ارتباط بوده و پاسخ خود را مستقیما از خداوند دریافت نماییم و یا بعد از اثبات رسالت و امامت آنان با معجزات و بینات، آنها را راهنمای خود قرار داده و به هرچه دستور فرمایند، پایبند باشیم.
ب: یا این که در هر مورد؛ بدون این که هیچ سابقه ای در مطالعه و تحصیل علم دین داشته باشیم؛ نظر شخصی خود را صحیح دانسته و یا نزد اولین شخص به ظاهر دینداری که با او برخورد نمودیم؛ و بدون اطلاع از میزان دانش او؛ پرسش خود را طرح نموده و به رأی و نظر او؛ که مشخص نیست بر طبق چه اسلوب و چارچوبی بیان شده؛ عمل نماییم.
ج: و در نهایت، یا خود به یادگیری علم دین پرداخته و بتوانیم با آموختن راههای شناخت دین، جواب پرسش خود را به دست آورده، و یا از افرادی خواستار رفع ابهاممان شویم که این مسیر را پیموده باشند.
و راه چهارمی وجود نخواهد داشت! [1] .
حال به تحلیل موارد فوق میپردازیم:
الف: مورد اول میتواند دقیقترین راه باشد، ولی با ختم نبوت و غیبت آخرین امام(ع)، چنین امکانی برای ما وجود ندارد. در ضمن، میدانیم که حتی در زمان حیات چنین پیشوایانی؛ آنان؛ به دلیل نبود وسایل ارتباطی پیشرفته؛ امکان تماس مستقیم با تمام پیروان خود را نداشته و بخش وسیعی از تبلیغ دین، از طرف اشخاصی صورت میگرفت که از قبل، آموزشهای لازم را نزد این پیشوایان فرا گرفته بودند. شاید اکنون نیز اشخاصی ادعای ارتباط مستقیم با خدا و معصومان را بنمایند، اما چنین ادعایی؛ به دلیل فقدان مستندات کافی و لازم؛ نمیتواند مورد پذیرش قرار گیرد، به ویژه، اگر اشخاصی از دانش دینی لازم بیبهره بوده و چنین ادعایی را تنها راهی برای جلب مرید و مقاصد دنیوی خود قرار دهند!
ب: اگر هر شخص منصفی، راه دوم را ملاحظه نماید، به این موضوع پیخواهد برد که عمل به چنین روشی، جز هرج و مرج دینی پایانی نخواهد داشت و اساساً دیگر دین واحدی باقی نخواهد ماند، بلکه هر فردی، دینی جدا و متفاوت از دیگران داشته و انحرافات دینی و نیز خرافات، در جامعه گسترش خواهد یافت! بطلان چنین روشی، به حدی واضح و آشکار است که نیازی به استدلال بیشتر ندارد.
ج: با توجه به این که اکنون، شیوه اول امکانپذیر نبوده و شیوه دوم نیز به انهدام اساس دین میانجامد، تنها راهی که برای دریافت مفاهیم و مسائل دینی باقی میماند، این است که با توجه به منابع موجود؛ مانند قرآن و حدیث؛ شیوههای بهرهبرداری و استنباط صحیح از آنها را با استفاده از تجربیات دانشمندان گذشته بیاموزیم و از این طریق، دین خود را حفظ نموده و آن را به نسل های بعد منتقل سازیم و راه چهارمی وجود نخواهد داشت و اگر راه دیگری به نظرتان میرسد، آن را برای ما ارسال نمایید متشکر میشویم تا به تجزیه و تحلیل آن پرداخته و نتیجه را به اطلاعتان برسانیم.
با توجه به نقش مهمی که آموختن مسائل دینی و انتقال آن به دیگران در محافظت از دین به جای میگذارد، قرآن کریم به مؤمنان توصیه فرموده که حتی در زمان جنگ و جهاد نیز، تعدادی از افراد؛ برای آموختن دانش دینی؛ در مدینه باقی بمانند، تا بعد از برگشت برادران مجاهد خود، آن چه آموختهاند را به آنان بیاموزند [2] . هر چند، این آیه نمیتواند بیانگر معاف بودن دانشجوی دینی از جهاد باشد، بلکه به فرموده امام باقر(ع)، تنها ناظر به نوبهبندی افراد در اعزام به جبههها؛ آن هم در زمان کافی بودن نیروهای جهادی است، [3] اما قرار دادن جهاد و آموختن علوم دینی در یک رده، به تنهایی برای اهمیت آموزش چنین علومی کافی بوده و نیاز به دلیل دیگری نیست.
2– یادگیری ها یا برای عمل و انجام تکلیف خود یاد گیرنده است و یا برای تعلیم و آموزش دیگران
اما یادگیری هایی که برای عمل و انجام تکلیف است؛ در یک تقسیم بندی کلی به دو دسته باید تقسیم نمود:
دسته اول از احکام مربوط به همه مسلمانان است و ربطی به شغل حرفه و سن و جنسیت ندارد بلکه در وهله اول مربوط به همه مکلفین می شود؛ مثل احکام نماز، روزه، خمس، و... [4] .
دسته دوم مربوط به یک قشر خاص از جامعه می باشد از این رو فقط بر همان قشر لازم است که آن را بیاموزند و بر بقیه لازم نیست؛ مثل تجار که برای تجارت شان احکام تجارت از قبیل انواع معاملات، معاملات باطل و صحیح، انواع خیارات، حق فسخ و... و یا کشاورزان که باید مزارعه، مساقات و... را بیاموزند از این رو می بینیم علمای ما با استفاده از آیات و روایات می فرمایند: مسائلى را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد، واجب است یاد بگیرد. [5]
اما در باره یادگیری هایی که برای تعلیم و آموزش دیگران است؛ باید گفت که اولاً: آموختن علوم دین، انحصاری نبوده و ما پژوهشگر دینی را منحصر به طلاب حوزههای علمیه نمی دانیم که رسما به تحصیل در آنها مشغول هستند، بلکه تمام افراد متدین در حد نیاز جامعه باید؛ بدون رها نمودن شغل خود؛ به اندازه امکانات و ظرفیت خود، به آموختن مسائل مرتبط با دین بپردازند. [6] بدیهی است که نوع آموزش و میزان تخصص این افراد؛ علاوه بر استعداد ذاتی؛ بستگی به میزان زمان و تلاشی است که آنان در این مورد مبذول میدارند. در این ارتباط، میتوانید به پرسش 2868 همین سایت مراجعه نمایید. اما با توجه به گسترش علوم دینی که طبیعتاً زمان زیادی را برای آموختن آنها میطلبد، افرادی باید با دستبرداشتن از سایر تعلقات؛ فرصت بیشتری را در این راه هزینه نمایند. تعداد این افراد و این که در کدام رشته دینی به تحصیل بپردازند، بستگی به مقدار نیاز جامعه در ارتباط با مسائل دینی خواهد داشت.
ثانیاً: همان گونه که اصل دین و دینداری و اعتقاد به معنویت برای انسان ها لازم است، باید اشخاصی؛ برای شناخت صحیح و دقیق دین؛ تربیت شوند، تا دین از مسیر واقعی خود جدا نشده و دچار انحرافات و خرافات نشود و این به تنهایی، اهمیت یادگیری علوم دینی را موجه میسازد.
در پایان تذکر این نکته خالی از لطف نیست که انتقاد و پرسش در مورد شیوهها و انواع علومی که در این ارتباط آموخته میشود، ممنوع نبوده و به عنوان نمونه، میتوان پرسشی را مطرح نمود که مثلا آیا فلان دانش، از علوم دینی به شمار میآید و تدریس و آموزش آن فایدهای به دنبال دارد یا خیر؟ و یا اینکه چرا در برخی رشتههای مرتبط با علوم دینی، سرمایهگذاری بیشتری شده، در حالی که نیاز جامعه به رشتههای دیگر دینی بیشتر احساس میشود؟! و آیا روش تبلیغ دین، باید منحصر به شیوههای سابق بوده و یا باید روشهای جدیدی را نیز آزمود؟!
چنین انتقاداتی، از جانب خود دانشمندان دینی نیز ابراز شده و بسیاری از آنان، آغازگر روشهای جدیدی در تعلیم و تبلیغ دین میباشند .
اما باید به این مهم نیز توجه داشت که انتقاد از هر چیز، لزوما باید همراه با ارائه پیشنهادی عملی یا روشی بهتر باشد وگرنه نهادهای سابق را با انتقاد خود تضعیف نموده، در حالی که نهاد جدیدی را که عملکردی مناسبتر داشته باشد، جایگزین ننمودهایم و چنین انتقادی نمیتواند سازنده ارزیابی شود.
[1] امام علی(ع) نیز خطاب به کمیل، می فرماید: مردم را (در ارتباط با دینداریشان) در سه گروه میتوان در نظر گرفت. یا دانشمندانی هستند که از طرف خداوند تأیید شدهاند (عالم ربانی) و یا افرادی که در راه نجات و رستگاری به آموختن دانش مشغولند (متعلم علی سبیل نجاة) و یا افراد دمدمی مزاجی که هر روز تغییر عقیده داده و هرکسی داد سخن برآورد، پیرو او خواهند شد(همج رعاع) . نهج البلاغه، ص 496 - 495، کلمات قصار، شماره 147، انتشارات دار الهجره، قم، بیتا.
[2] توبه، 122.
[3] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 19، ص 157، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404هـ ق.(کان هذا حین کثر الناس...و ان یکون الغزو ...).
[4] البته بعضی از احکام در همین قسم وجود دارد که مربوط به یک جنس خاص می باشد مثل حیض و نفاس.
[5] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج 1، ص 24، مسأله 11.
[6] نه تنها برای عمل خودشان بلکه برای تعلیم دیگران.
انسان اشرف مخلوقات است و خداوند همه موجودات دیگر از جمله حیوانات و چهار پایان را برای و او خلق کرده، تا از منافع آنها (گوشت ،سواری، حمل بارهای سنگین و ... )بهره مند شود. ذبح حیوانات در اعیاد و جشن های دینی از دستور الاهی سرچشمه گرفته است و با توجه به ارزشی که حیوانات قابل ذبح (گاو، گوسفند، شتر و ...) در همه زمان ها داشته اند ذبح و قربانی نوعی ایثار و گذشت از مال مورد علاقه است. از طرف دیگر عده ای از بندگان نیازمند سیر می شوند و کمک شایانی به اقتصاد جامعه، به خصوص طبقه ضعیف است.
کنیز کیست ؟ و چرا بر مالکش حلال است ؟
کنیز کسی است که در جنگ مسلمانان با کفار به اسارت مسلمانان در آمده باشد.
از نظر قران کریم ارتباط جنسی تنها با دو گروه جایز می باشد .
1.همسران
2.کنیزان
قران کریم در آغاز سوره مبارکه مومنون می فرماید: «بسم
الله الرحمن الرحیم قد افلح المومنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون و الذین
هم عن الغو معرضون و الذین هم لزکوه فاعلون و الذین هم لفروجهم حفظون الا
علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین»؛آیات 1-6 یعنی تنها با همسران و کنیزان (ماملکت ایمانهم )می توان رابطه جنسی برقرار نمود.
ازدواج یا رابطه با کنیزان از منظر قرآن
بر اساس آموزه های قرآن روابط جنسی انسان تنها در دو قالب مورد تایید شرع مقدس اسلام بوده و در غیر این موارد خروج از حیطه شریعت به حساب می آید .
این دو قالب هم در سوره مبارکه مومنون به روشنی بیان شده است ؛ خداوند در آیات ابتدایی این سوره در بیان علائم مومنان می فرمایند :
« وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ(1)؛
[مومنان]کسانی هستند که دامن های خود را حفظ می کنند مگر در برابر همسران شان یا کنیزانی که در تملک دارند که در این صورت مورد ملامت نیستند . هر کس بیش از این بطلبد ، در زمره تجاوزکاران است» .
همان طور که بقاء اسلام مدیون عاشوراست، بقای عاشورا مدیون اربعین است
اندیشمندان باید درعظمت و تاثیرشگرف و جهانی اربعین امام حسین (ع) تحقیق و تفحص کنند.
باید دانشمندان و جامعه شناسان و مردم شناسان و سیاستمداران در خصوص اربعین حسینی به عنوان یک سوژه بی نظیر در این کره هفت میلیارد نفری مطالعه و تحقیق کنند. در کدام دین و در کدام مکتبی امری مشابه زیارت اربعین و این چنین پیاده روی ده ها میلیونی وجود دارد ؟ اصلاً کدام مکتب و مذهب و امامی می تواند یک چنین جاذبه و عشق فزاینده ی داشته باشد ؟
متن مصاحبه با حجت الاسلام میرلوحی توسط فرهنگ نیوز درخصوص اربعین امام حسن (ع)
فرهنگ نیوز: چرا چهلم و زیارت اربعین در روایات از تقدس ویژه ای برخورد است؟
آشنایی مختصر با دادگاه لاهه یا دادگاه جهانی !
دیوان بینالمللی دادگستری یا دادگاه جهانی، رکن قضائی سازمان ملل متحد است که در شهر لاهه هلند واقع شده است.
زبانهای رسمی دیوان فرانسوی و انگلیسی است. دیوان لاهه ۱۵ قاضی دارد …
دیوان بینالمللی دادگستری یا دادگاه جهانی، رکن قضائی سازمان ملل متحد است که در شهر لاهه هلند واقع شده است.
زبانهای رسمی دیوان فرانسوی و انگلیسی است. دیوان لاهه ۱۵ قاضی دارد که آنها را مجمع عمومی ملل متحد و شورای امنیت مشترکا برای ۹ سال انتخاب میکنند.
امام خامنه ای :راهپیمایی عظیم اربعین ترکیب «ایمان و عشق» و از شعائر الهی است
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز (دوشنبه) در
جلسه درس خارج فقه، پدیده بینظیر و حرکت عظیم و پر معنای راهپیمایی اربعین
حسینی علیهالسلام را حسنهای ماندگار خواندند و گفتند: ترکیب «عشق و
ایمان» و «عقل و عاطفه» از ویژگیهای منحصر بهفرد مکتب اهلبیت
علیهمالسلام است و حرکت عاشقانه و مؤمنانه مردم از کشورهای مختلف جهان در
این پدیده بیسابقه، بدون تردید از جمله شعائر الهی است.
حضرت آیت الله
خامنهای با اشاره به بزرگواری و محبت مردم عراق در پذیرایی از زائران
اربعین، به کسانی که توفیق حضور در این حرکت پر معنا و پر مغز را پیدا
کردهاند توصیه کردند این فرصت را مغتنم بشمارند و افزودند: ما نیز از دور
به حال زائران اربعین غبطه میخوریم و آرزو میکنیم ای کاش همراه شما
بودیم.
منشور ملل متحد در تاریخ 26 ژوئن 1945 در سانفرانسیسکو در پایان کنفرانس ملل متحد درباره تشکیل یک سازمان بینالمللی به امضاء رسید و در 24 اکتبر همان سال لازمالاجرا گردید.
اساسنامه دیوان بینالمللی دادگستری جزء لاینفک منشور ملل متحد است. اصلاحات مربوط به مواد 23، 27 و 61 منشور در 17 دسامبر 1963 توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید و از 31 اوت 1965 لازمالاجرا گردید. اصلاح بیشتری مربوط به ماده 61 در 20 دسامبر 1971 توسط مجمع عمومی به تصویب رسید و در 24 سپتامبر 1973 لازمالاجرا گردید. اصلاح ماده 109 نیز که در تاریخ 20 دسامبر 1965 به تصویب مجمع عمومی رسید در 12 ژوئن 1968 لازمالاجرا گردید.
پیشینه تحریم های شورای امنیت علیه ایران
از سال 2006 تاکنون پنج قطعنامه به شماره های 1696 و 1737 و 1747 و 1803 و 1929 طبق فصل هفتم منشور ملل متحد علیه ایران تصویب شده است. علاوه بر اینها چند قطعنامه خارج از فصل هفتم منشورملل متحد برای تأکید بر قطعنامه های پیشین یا تمدید آنها تصویب شده است.
مبانی حقوقی تعهد شورای امنیت به حقوق بین الملل بشر
ممکن است بیان شود که شورای امنیت عضو هیچ یک از اسناد حقوق بشری نیست پس چطور می توان شورای امنیت را در وضع تحریم متعهد به رعایت حقوق بشر دانست؟ استدلال هایی که می توان مطرح نمود بدین شرح است:
مسوولیت دولت های حامی جریان تکفیری از منظر حقوق بین الملل
عصاره و خلاصه ی موضوع
"مسوولیت دولت های حامی جریان تکفیری از منظر حقوق بین الملل" که در نشست چهارم تازه
های دانش حقوق در دانشگاه قم ارائه گردید تقدیم می گردد.
مقدمه
از زمان شروع درگیری
ها در سوریه از سال 2011 کشورهای غربی و عربی به حمایت از شورشیان سوریه اقدام کردند
که اوج این حمایت در شناسایی ائتلاف مخالفان سوریه از سوی 130 کشور بود.
با پیدایش داعش فصل جدیدی آغاز شد که احتمال می رفت که به دلیل فعالیت های تروریستی و وحشیانه داعش ،کشورهای غربی و عربی از آنها حمایت نکنند. هرچند به ظاهر ائتلاف بین المللی ضدداعش شکل گرفت اما شواهد بیانگر حمایت برخی کشورها از این جریان تکفیری است.
از نظر جمعیت علمای
اسلامی عراق کشورهای عربستان سعودی، تونس، الجزائر، مغرب، مصر و لیبی حامیان داعش
محسوب می شوند. یکی از معاونان خزانه داری آمریکا نیز نام اشخاصی که از داعش حمایت
مالی می کنند را منتشر کرده است که عموما از عربستان هستند.
اما بهترین مرجع شناخت کشورهای حامی جریان تکفیری ، کشورهای هدف اقدامات تروریستی این جریان به عنوان کشورهای ذینفع است یعنی عراق، سوریه، ایران و حزب الله لبنان. از نظر آنها دولت هایی چون امریکا، عربستان، قطر، ترکیه و رژیم صهیونیستی حامیان اصلی داعش هستند.
طبق ماده 2 طرح مسوولیت
بین المللی دولت ها «فعل متخلفانه بینالمللی یک دولت هنگامی محقق میشود که رفتاری، اعم
از فعل یا ترک فعل، بموجب حقوق بینالملل قابل انتساب به آن دولت باشد و بعنوان نقض
تعهد بینالمللی آن دولت تلقی شود.»
لذا برای بررسی مسوولیت این دولتها ابتدا موضوع انتساب و سپس تخلفات بینالمللی آنها بررسی می شود.
مبانی حقوقی عدول شورای امنیت از حقوق بین الملل بشر
در حقوق بین الملل مفرّهای حقوقی برای عدم اجرای حقوق بشر وجود دارد. آیا شورای امنیت می تواند به این شرایط عدول ( (derogation clause) استناد کند؟
1- ماده 4 مشترک میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی
طبق این ماده می توان در مواردی که اضطرار عمومی ایجاد شده از برخی تعهدات حقوق بشری عدول کرد. دیوان اروپایی دادگستری در قضیه یونان مولفه هایی را برای مفهوم اضطرار عمومی مندرج در ماده 4 میثاقین ذکر کرده شامل اینکه خطر واقعی و قریب الوقوع باشد، خطر برای عموم جامعه باشد، خطری حیات جامعه را به خطر اندازد و همچنین دولت نتواند با محدودیت های قانونی خطر را برطرف کند.
چگونه فرزندم رانمازخوان کنم ؟
✴️👈راهکارهای تربیتی جهت نمازخوان شدن فرزندانمان :
👈۱. خودتان الگوی خوبی باشید. اگرشمانمازاول وقت نخوانید انتظار نداشته باشید فرزندتان نمازخوان شود.
👈۲. بعدازنماز کودک یکی دوساله به بالا رادرآغوش بگیرید و رفتاربامحبت تری با او داشته باشید تافرزند ببیندشما هر وقت نماز میخوانید مهربانتر میشوید و به این وسیله به نماز علاقه مند میشود.
👈۳. او را از کودکی به نماز جماعت و مراسم مذهبی ببرید مخصوصا اگر برایش این مکانها را با جایزه وخاطره و تشویقی شیرین کنید.
بیانات امام خامنه ای در جمع فرماندهان بسیج
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
خیلی مشرّف فرمودید برادران و خواهران عزیز و این
حسینیّه را با نفس های گرم خودتان و دلهای پرمحبّت خودتان و بخصوص با بیانات سرداران
عزیزمان -جناب آقای جعفری و جناب آقای نقدی- معطّر کردید به عطر بسیج.
عطر بسیج را باید درک کرد، باید استشمام کرد، باید حقیقت این پدیدهی عجیب و مبارک را بدرستی فهمید. یادبود روز تشکیل بسیج را هم به همهی شما تبریک عرض میکنیم و امیدواریم انشاءالله که یکایک شما برادران و خواهران و همچنین کسانی که تحت فرماندهی شما هستند، مشمول رضای حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) باشید، از شما راضی باشند، شما را دعا کنند و انشاءالله در دنیا و آخرت با این انوار مقدّسه در دلتان، با جسمتان، با جانتان محشور باشید.
چند مطلب را با استفاده از این فرصت ما اینجا عرض میکنیم:
دیدار رئیس جمهوری بولیوی با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر روز (سهشنبه) در دیدار آقای «اوو مورالس» رئیس جمهوری بولیوی با تجلیل از ایستادگی جذاب و قهرمانانهی بولیوی و برخی دیگر از کشورهای آمریکای لاتین در مقابل زورگوییهای جبههی استکبار، سیاست خطرناک آمریکا در دنیا و منطقهی آمریکای جنوبی را تغییر هویت جوانان خواندند و تأکید کردند: باید با تقویت ارادهها و افزایش ارتباطات و همکاریها، در مقابل این سیاست سلطهجویانه ایستادگی کرد.
حضرت آیتالله خامنهای ایستادگی در مقابل افزونخواهیهای آمریکای مستکبر را امتیازی مهم و حتی با اهمیتتر از ملی شدن صنعت نفت برای بولیوی و آقای مورالس برشمردند و گفتند: ایران اولین کشوری در دنیا بود که با نهضت مردمی و مستقل امام خمینی رحمةاللهعلیه بهطور کامل از سیطرهی آمریکا بیرون آمد و در مقابل معارضههای دو امپراتوری شرق و غرب و انواع فشارهای نظامی، امنیتی و اقتصادی آنان ایستادگی کرد.
دیدار رئیس جمهوری عراق با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز (سهشنبه) در دیدار آقای فواد معصوم رئیسجمهور عراق و هیأت همراه، عمق روابط دو کشور و دو ملت ایران و عراق را ریشهدار و تاریخی و فراتر از روابط کشورهای همسایه و در یک منطقه دانستند و با تأکید بر لزوم صیانت از وحدت ملی در عراق گفتند: ملت عراق، ملتی بزرگ و صاحب تاریخ کهنی است که از ظرفیت بسیار مهم جوانان قدرتمند و هوشیار برخوردار است و باید از این ظرفیت در جهت رساندن عراق به جایگاه شایستهی خود استفاده شود.
ایشان با اشاره به ارتباط برادرانه، صمیمی و محبتآمیز دو ملت ایران و عراق با وجود ۸ سال جنگ تحمیلی از سوی صدام با تحریک بیگانگان، آن را پدیدهای عجیب خواندند و افزودند: راهپیمایی مراسم روز اربعین یک نمونه از این ارتباط دوستانه است بهگونهای که مردم عراق در پذیرایی از زائران ایرانی، از انفاق و محبت و ارادت چیزی کم نمیگذارند.