راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام و یاد خداوند حاضر و ناظر این بلاگ جهت ترویج و تبلیغ مباحث معرفتی و بصیرتی ایجاد شده است امیدوارم که مفید فایده باشد

خدایا چنان کن سر انجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۳۳ ق.ظ

قیس بن مسهر صیداوى سفیر ایمان و رشادت

قیس بن مسهر صیداوى سفیر ایمان و رشادت  
هنگامى که کاروان امام حسین (ع) در مسیر خود به سوى کوفه به منزلگاه حاجز رسید، این نامه را به مردم کوفه نوشت :

به نام خداوند بخشنده و مهربان ...

نامه مسلم بن عقیل به من رسید و نوشته است شما با هماهنگى و راى نیک در راه یارى ما خاندان بوده و آماده مطالبه حق ما مى باشید. از خداوند مى خواهم که همه آینده مرا به خیر نموده و شما را موفق گرداند، خداوند بر همه شما ثواب و اجر بزرگ عنایت فرماید و من هم روز سه شنبه ، هشتم ذى حجه ، از مکه به سوى شما حرکت کرده ام ، جلوتر سفیر خودم را فرستادم ، با رسیدن نامه ی من به سرعت کارهاى خود را سر و سامان دهید و من به زودى وارد خواهم شد.
نامه را به قیس بن مسهر صیداوى داد و او را به سوى کوفه فرستاد.

قیس با شتاب به سوى کوفه حرکت نمود ولى در قادسیه حصین پسر نمیر - که آن سامان را تحت کنترل داشت - او را دستگیر کرد، خواست او را تفتیش کند قیس نامه امام حسین را پاره کرد و پراکنده نمود. حصین او را نزد ابن زیاد فرستاد. وقتى که قیس به نزد ابن زیاد وارد شد. ابن زیاد پرسید: تو کیستى ؟

قیس پاسخ داد:من یکى از شیعیان امیرمؤ منان على (ع) و فرزندان او هستم .
ابن زیاد: چرا نامه را پاره کردى ؟
قیس: تا ندانى که در نامه چه نوشته شده است .
ابن زیاد: نامه را چه کسى براى چه شخصى نوشته است ؟
قیس : نامه از امام حسین (ع) به جمعیتى از مردم کوفه بود که نام آنها را نمى دانم .
ابن زیاد خشمگین شد و گفت : هرگز از تو دست برنمى دارم مگر این که نام آنها را که نامه برایشان فرستاده شده بگویى ، یا بالاى منبر بروى و بر حسین و پدر و برادرش لعن بگویى و گرنه قطعه قطعه ات خواهم کرد.
قیس گفت : نامهاى آنان را نخواهم گفت. ولى براى لعن کردن حاضرم .
قیس بالاى منبر رفت ، پس از حمد و ثنا و درود بر خاندان پیامبر و لعن بر ابن زیاد و بنى امیه گفت : مردم کوفه ! من سفیر امام حسین  (ع) به سوى شما هستم ، کاروان امام حسین (ع) را در منزلگاه حاجز گذاشتم دعوت او را اجابت کنید!
ابن زیاد آنچنان غضبناک شد دستور داد قیس را بالاى دارالعماره برده و از همانجا به زمین انداختند و استخوانهاى بدنش خورد شد. اندکى رمق داشت یکى از دژخیمان ابن زیاد به نام عبدالملک پسر عمیر سرش را از بدن جدا کرد و بدین گونه قیس به شهادت رسید.

بحار: ج 44، ص 371. به نقل از داستانهای بحارالانوار – ج4

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۲۴
حبیب غفاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی