راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2

مباحث معرفتی ، بصیرتی ، قرآنی ، اجتماعی و سیاسی

راه روشن2
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام و یاد خداوند حاضر و ناظر این بلاگ جهت ترویج و تبلیغ مباحث معرفتی و بصیرتی ایجاد شده است امیدوارم که مفید فایده باشد

خدایا چنان کن سر انجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
دوشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۰ ب.ظ

دانشجو در کلام امام خامنه ای

دانشجو در کلام  امام خامنه ای

کلمه ی دانشجو از لحاظ بار معنایی، از جهت دیگری حامل معنای خیلی جالب توجه و مهمی است. دانشجو یعنی جوان طالب علمی که آینده در دست اوست. این خصوصیات، در کلمه ی دانشجو هست. دانشجو، یعنی جوان؛ چون دانشجویی، قهرا مربوط به دوران جوانی است. طالب علم بودن و جستجوی از دانش هم در کلمه ی دانشجو هست.

چون فرض این است که آینده ی کشور، به سمت اداره ی علمی کشور پیش می رود دیگر؛ یعنی به سمت اداره ی عالمانه و منطبق بر موازین دانش پیش می رود، و هر کشور و هر جامعه ای که علم و فهم و محاسبه ی دقیق، در همه ی شؤون آن دخالت داشته باشد، وضعش بهتر است.


بنابراین دانشجو یعنی کسی که ناظر به آینده، و متعلق به آینده است؛ آینده هم متعلق به اوست. ببینید، این عناوین و مفاهیمی که در کلمه ی دانشجو گنجانده شده، خیلی مهم است. به همین دلیل، فورا این جا استفاده کنیم؛اگر دانشجو از لحاظ جهت گیری فکری و سیاسی دچار انحراف باشد، مصیبت بزرگی خواهد بود. درست است؟ 

اگر هدف دانشجو این باشد که درس بخوانم، برای این که زندگی شخصی خودم را مثلا آباد کنم، بقیه هرچه شد، بشود؛ خطر خیل بزرگی است. 

اگر جهت زندگی دانشجو گفته شود که بخشی از نیروهای کشور، دچار آفات عقیدتی و فکری اند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! همچنان که اگر بگویند بخشی از مردم در فلان جا دچار زلزله شدند و از بین رفتند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! بخشی از مردم از لحاظ وضع معیشتی دچار دشواری و مشکلند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! این حالت بی تفاوتی، مصیبت خیلی بزرگ است. 

کسی که بناست فردا امور مملکت در دست او باشد، این قدر نسبت به مسائل جامعه و سرنوشت مردم بی اعتنا باشد، خیلی نگران کننده است. از این نگران کننده تر، این است که بی تفاوت نیست، حساس است منتها حساسیت منفی؛ یعنی درست علاقه مند به این است که بخشی از مردم جامه فرضا در یک زلزله نابود بشوند! حالا زلزله، یک مثال واضح، و یک نوع آفت جسمانی و مادی است؛ از این بدتر، آفت معنوی است که کسی به آن توجه نمی کند. مثلا دلش بخواهد که مردم، غرق در شهوات بشوند، دلش بخواهد که مردم، غرق در بی ایمانی بشوند؛ خودش هم اصلا این طور باشد و به این سمت بتازد! ببینید مسئله دانشجو چه قدر حساس می شود!

اگر ما معنای دانشجو و ما فهیمی که منطوی و مندرج در عنوان دانشجو است، به دقت مورد ملاحظه قرار بدهیم، باید نسبت به سرنوشت قشر دانشجو خیلی حساس بشویم هر که هستیم؛ چه خودمان دانشجو باشیم، چه استاد، چه از مسئولان آموزش عالی کشور، چه از مسئولان کشور و چه آدمی معمولی باشیم که داریم در خیابان راه می رویم راه می رویم اگر بدانیم دانشجو یعنی چه، باید نسبت به سرنوشت دانشجو خیلی حساس باشیم...(1)



دو عنصر اصلی در تربیت دانشجو 



دو عنصر اصلی در تربیت دانشجو هست، که هیچکدام نبایستی مغفول عنه بماند؛ اگر مغفول غنه ماند، ما ضرر خواهیم کرد: یکی عنصر علم و تحقیق و کارایی علمی و جوشیدن استعدادهای علمی و این قبیل چیزهاست؛ یکی هم عبارت است از روحیه و تدین و حرکت صحیح و سالم سازی معنوی وروحی دانشجو. در دانشگاه ها، این دو عنصر بایستی بدون تفکیک از یکدیگر، با قدرت و با ظرفیت کامل کشور، تعقیب بشود. 

اگر در کار عنصر اول کوتاهی کردیم، نتیجه چیست؟ همه می دانند. دانشگاهی که نتواد علم و تحقیق را به دانشجو منتقل بکند، و نتواند دانشجو را یک عالم، یک استاد، یک صاحب صلاحیت، یک مبتکر، و بالاخره یک مدیر بالفعل برای بخشی از بخش های بی شمار اداره ی جامعه بسازد، آن دانشگاه، دیگر دانشگاه نیست. در این زمینه، مسئله استاد، مسئله کتاب درسی، فضای آموزشی، آزمایشگاه و مجلات علمی هست؛ از این چیزهایی که دائم ورد زبان ماهاست و همه ی ما هم آن را دنبال می کنیم. همه ی شماها هم تقریبا دانشاهی هستید و به این مسائل خیلی خوب توجه دارید و دنبال می کنید. ان شاءالله روزبه روز هم باید به قدر امکانات کشور پیشتر برویم. 

عنصر دوم، عبارت است از روحیه وتدین و حرکت صحیح و سالم سازی معنوی و روحی دانشجو... در فضای عمومی دانشگاهی کشور، به این نکته ی دوم یعنی مسئله روحیه و تدین و آگاهی دانشجو و بیرون آوردن او از حالت یک عنصر علمی بی جهت و بی هدف، به سمت یک عنصر علمی جهت دارتوجه کافی وجود ندارد. انسان با کامپیوتر متفاوت است. به کامپیوتر برنا می دهند، آن هم برایشان جواب مسئله را حاضر می کند؛ اما انسان که اینطور نیست. انسان خودش برنامه ی خودش را تنظمی می کند؛ خودش تصمیم می گیرد و خودش جهت گیری پیدا می کند. اگر ما از این جهت دوم غفلت بکنیم، دانشگاه همان چیزی خواهد شد که در بیانات امام، مکرر در مکرر نسبت به آن هشدار داده شده است.(2)

ارزش های بزرگی که دانشجویان ما به آن آراسته اند و لازم است آن را حفظ کنند 

تدین و تعبد و پاکی دل و دامان که بحمدالله مجموعه های قابل توجهی از جوانان دانشجوی ما به آن آراسته اند ارزش بسیار بزرگی است؛ این را از دست ندهید. عمده ی اشکالات و انحرافات سیاسی، شروعش از نقطه ی مخدوش شدن این ارزش است. نمی گویم همه ی اشکالات و انحرافات؛ می گویم عمده ی آن ها... 

در شما دختر و پسر مؤمن و متعبد و متعهد، موجود بسیار باارزشی وجود دارد که ارزش آن موجود، از دنیا و مافیها بیشتر است؛ و آن، سلامت دل، سلامت نفس، پاکی روح و ناآلودگی یا کم آلودگی آن است. البته نمی گویم به کلی ناآلودگی؛ بالاخره هر کس ممکن است فلتاتی داشته باشد؛ به قول قرآن، «الااللمم»؛ گناهانی که یک وقت از روی خطا و اشتباه، از دست انسان در رفته؛ از این ها ممکن است وجود داشته باشد؛ ولی آن نورانیت و صفا و پاکی فطری و ذاتی را که الحمدلله در محیط دین کشور رشد پیدا کرده است حفظ کنید. یک وقت اگر خطایی هم پیش می آید، بلافاصله به خدای متعال رو کنید و پشیمانی و انابه و تصمیم بر این که انسان گناه نکند، راه علاج این خطاهاست؛ این ارزش خیلی بزرگی است... 

ارزش دیگری که خیلی مهم است و تلاش می شود تا در محیط دانشجویی،این ارزش هم از بین برود، عبارت است از امید و اعتماد به آینده. چگونه به آینده ای که نمی دانیم چیست، اعتماد کنیم؟ اعتماد به آینده، از طریق اعتماد به خودتان. آینده باید خوب باشد. از راه تصمیم گیری، فکر کردن، عمل کردن و اقدام پی در پی، شما می توانید به اینده امیدوار باشید. آینده ای که می خواهید به آن امید ببندیم، تصویر کلی آن این است که نظام اسلامی همه ی ضعف هایی را که بر اثر بد عملی و بی عملی پیش آمده که اثرش در معیشت و فرهنگ و اخلاق مردم، جابه جا مشخص است برطرف کند. این کار را چه کسی باید بکند؟ شماها باید بکنید. زمان هم خیلی طولانی نخواهد بود. این هایی که الان سر کارند، ده، پانزده سال قبل مثل شما دانشجو بودند. شما می توانید بنیه ی حقیقی دینی و سیاسی، قدرت تحلیل، تصمیم گیری، شناخت و ایستادگی در مقابل فشارهای گوناگون دشمن را -که تا حایی که بتواند، فشار وارد می کند و انسان باید مثل صخره در مقابل او بایستد- از حالا در خودتا ن به وجود بیاورید و ذخیره کنید و نگه دارید؛ برای این که بتوانید آینده را بسازید. و بدانید، مثل شما، همدل و همفکر و هم آرزوی با شما، در این کشور فراوان هستند. شما کار خودتان را بکنید؛ دیگرانی هم هستند که دارند کار خودشان را می کنند.(3)



خودسازی فکری، اخلاقی و انقلابی برای دانشجویان یک فریضه است 



به شما دانشجوها می گویم، سنگربان این سنگر [دانشگاه] شمایید؛ مواظب باشید خاکریزهاتان سست نشود؛ دئم خاکریزها را ترمیم کنید. خاکریزها، خاکریزهای فرهنگی و فکری است؛ این ها را ترمیم کنید. خودسازی فکری و اخلاقی و انقلابی درونی دانشجویان یک فریضه است-چه هر دانشجویی نسبت به خودش، چه به معنای درون دانشگاه و محیط دانشگاه- این 

خودسازی، همان ترمیم خاکریزها و سنگرهاست.(4)

دانشجوی متدین و حزب اللهی کسی است که 

به نظرم به دانشجویان هم این نکته را گفتم که هر کس شب بیست و یکم، قرآن سرش گرفت و «بک یاالله» گفت، از نظر من او همان دانشجویی است که من می ویم متدین و خدایی و مسلمان و حزب اللهی است؛ کاری ندارم از کدام حزب و جناج و تشکیلات است.(5)

برداشت و توقع بنده و نظام اسلامی از جماعت دانشجو این است که برداشت و توقع بنده و نظام اسلامی از جماعت دانشجو این است که فکر می کنیم دانشجو یک روشنفکر تمام عیار مسملان است؛ متدین است. در سطح دنیا جریاناتی وجود دارند که بعضی شان در ایران شعبه هم دارند که دانشجو را نه روشنفکر می پسندند، نه مسلمان. روشنفکر نمی پسندند، زیرا او را دچار تعصب ها و تحجرهای حزبی و سیاسی و وارداتی می کنند. ما وقتی می گوییم تحجر، فورا ذهنمان می رود به تحجر مذهبی؛ بله آن هم یک نوع تحجر است، اما تحجر مذهبی نیست، بلکه خطرناک تر از آن، تحجر سیاسی است؛ تحجرهای ناشی از شکل بندی تحزب و سازمان های سیاسی است که اصلا امکان فکر کردن به کسی نمی دهند. اگر ده دلیل قانع کننده برای حقانیت یک موضوع ذکر کنیم، قبول می کند، اما در عمل طور دیگری عمل می کند! چرا؟ چون حزب،-آن تشکیلات سیاسی بالای سر- مثل پدرخوانده ی مافیا از او این گونه خواسته؛ این را انسان متأسفانه در برخی از گوشه کنارهای حتی محیط دانشگاهی می بیند. پس آن مجموعه ای که دچار یک چنین تحجری باشد، دیگر روشنفکر نیست، چون روشنفکری لازمه اش حق طلبی است، چشم بازف تکیه ی به منطق و استدلال است. این که مسلمان هم نمی خواهند باشد، برای این است که می دانند مسلمانی، خطرناک است. امروز عمده ی دردسرهایی که اردوگاه استکبار و مشخصا آمریکا و صهیونیسم دجارش هستند -که این دردسرها خیلی زیاد هم است به خاطر این است- که مسلمان ها به یک خودآگاهی ریده اند که در این خودآگاهی، اما بزرگوار و ملت ایران و انقلاب و نظام ما نقش فراوانی داشته است. عمده ی دردسر آن ها از این ناحیه است؛ لذا می خواهند این را بکوبند. به همین جهت از مسلمان بودن دانشجو به شدت ناراضی به شدت ناراضی و ناخشنودند.(6)



پی نوشت : 



1-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه تهران،1376/11/11.

2-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی1370/9/20.

3-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای جامعه ی اسلامی دانشجویان، 1381/6/16.

4-بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیر کبیر، 1379/12/9.

5-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی1381/9/26.

6-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان نمونه و ممتاز دانشگاه ها، 1381/9/7.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۱۷
حبیب غفاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی