آیتالله العظمی محمدتقی بهجت(ره) که خود از برپادارندگان شهیر نماز اول وقت با حضور قلب بسیار بود، در این رابطه معتقد است:
****عنایت شهدای گمنام به همسایه****
خانمی در نزدیکی حرم شهدای گمنام زندگی می کند که کرامت شهدای گمنام شامل حالش شده است. مطلب زیر را ایشان که مایل نبود اسمش را ذکر نماییم برای یکی از خواهران خادم حرم نقل کرده بود که در اینجا به آن اشاره می شود:
شیخ رجبعلی خیاط : ایشان دل سوزانده و آه آن حیوان هم گرفته
حاج آقا فاطمی نیا: یکی از صالحان برایم نقل کرد:
پیره زنی آمد خدمت « حاج شیخ رجب علی خیاط تهرانی» ( که اهل مکاشفه بود) و
گفت: آقا پسرم جوان است و مریض شده هر چه حکیم و دوا کرده ام بی فایده بوده
و تمام اطبأ جوابش کرده اند؛ یک فکری بکنید.
گفت:« حاج شیخ رجب علی» در آن وقت سرحال بود.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، حسین شریعتمداری در همایش 1811 روز مطالبه، یادمان خروش انقلابی علیه فتنهگران» در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه پیوند خاتمی با پدر جد voa یعنی جورج سوروس است،گفت: از من شکایت کرده که چرا گفتی با سوروس دیدار کردم، من دنبال تشکیل دادگاه هستم ولی او طفره میرود.
ذوالقرنین و یاجوج و ماجوج
ان یاجوج و ماجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل لک خرجا علی ان تجعل بیننا و بینهم سدا
ذوالقرنین با سعی و تلاش و جهاد فتوحات خود را گسترش داد تا به سرزمینی بین دوکوه سر به فلک کشیده رسید.در این سرزمین مردمی در آسایش زندگی میکردندکه زبان تکلم آنها مفهوم نبود.در جوار آنان قومی وحشی و ستمگر میزیستند.این قوم وحشی و متجاوز و در عین حال گمراه کننده کسی نبودند جز قوم یاجوج و ماجوج.
سخاوت امام
حسین (ع) |
صله رحم
روزى بین امام جعفر صادق و یکى از پسرعموهایش نوه امام حسن مجتبى به نام عبداللّه بن الحسن اختلافى پیش آمد، به طورى که از سر و صدا و داد و فریاد آن ها، مردم جمع شدند.
ولى پس از گذشت لحظاتى آرامش پیدا کرده ؛ و از یکدیگر جدا شدند؛ و هر یک به سمت منزل خود رهسپار گردید.
صبح فرداى آن شب ، امام صادق به سوى منزل عبداللّه بن الحسن ، حرکت نمود.
و چون جلوى منزل عبداللّه رسید و دقّ الباب کرد، کنیزى جلو آمد و گفت : کیست ؟
ترجمه خطبه حضرت زینب (س) در مجلس یزید
«حضرت زینب دختر علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ برخاست و گفت: »
سپاس خدای را که
پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و همة خاندان او
باد. راست گفت خدای سبحانه که فرمود:
«سزای کسانی که مرتکب کار زشت شدند زشتی است، آنان که آیات خدا را تکذیب کردند و به آن ها استهزاء نمودند.»
ای یزید آیا گمان
می بری که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی
که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای
مقام و منزلت شده ای؟
پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که
دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق
ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته تر.
آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را «گمان نکنند آنان که کافر گشته اند این که ما آنها را مهلت می دهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه ایشان را مهلت می دهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک»
اعتبار اربعین امام حسین(ع) از گذشته میان شیعیان و در تقویم تاریخی وفاداران به امام حسین(ع) شناخته شده بوده است. کتاب «مصباح المتهجد» شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی است از روایات فراوان درباره تقویم مورد نظر شیعه درباره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه و عباردت است، ذیل ماه «صفر» مینویسد:
نخستین روز این ماه (از سال ۱۲۱هجری قمری )، روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین(ع) است.
گروه بصیرتی صالحین؛ یازدهم آذر ماه هر سال مصادف است با سالروز شهادت مردی که با زندگی کوتاه خود توانست الگویی ارائه کند برای اسلام حقیقی . در بین انسانها همواره کسانی هستند که مانند رودخانه برای رسیدن آبهای پراکنده و جدا به دریای وسیع کمال مسیر میشوند و راه را نشان میدهند . یونس استاد سرایی فرزند میرزا بزرگ و معروف به میرزا کوچک از این نمونه انسانهاست . زندگی او سرشار از سه کلید واژه مهم الهی است ، کلید واژه هایی که آنها را از مولای خود حسین (ع) فراگرفته و تمام و کمال در زندگی خود بکار بسته است . آموزه های دینداری کامل ، سیاست اسلامی و جهاد الهی ، سه واژه مهمی هستند که به زندگی میرزا معنا میدهند.
عالم بزرگوار مرحوم ملّا محمّد هاشم خراسانی (متوفّاى سال 1352 هجرى قمرى ) در منتخب التواریخ مى نویسد:
عالم جلیل شیخ محمّد علی شامی که از جملۀ علماء نجف اشرف می باشد به حقیر فرمود: جدّ امّی من جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبَش به مرتضی علم الهدی منتهی می شد، و سنّ شریفش بیش از 90سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت.
شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیّه دختر امام حسین (ع) را درخواب دید که فرمودند:به پدرت بگو: به والی بگوید: میان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذیّت است، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند.
برخورد زیبا و سنجیده
هر کس بخواهد در مقابل این سیل خروشان بایستد، فنا خواهد شد؛ چون سرچشمهٔ این سیل، به خدا وصل است و هیچگاه از خروش نمیافتد.
شهید مجید دایی دایی
خرید طلا و جواهر برای عروس مثل همیشه رسم بود ولی اینها با وضع مالی یک معلم ساده جور در نمی آمد! از طرفی هم عزت نفسش اجازه نمیداد جوری مطرح کند که اثر بدی داشته باشد یا باعث ناراحتی شود.
ضروریات را میخرید به طلا و جواهر که میرسیدیم می گفت: اینها را باید سر فرصت مناسب با سلیقه یکدیگر بخریم!!! خوشم می آمد چنین عزت نفس و مناعت طبعی داشت.
شهید محمد علی رجایی
منبع : نرم افزار دولت عشق بخش خاطرات
رحلت فیلسوف شهیر علامه "سیدمحمدحسین-طباطبایی" صاحب تفسیر شریف "المیزان"
( 24 آبان ماه 1360 شمسی )
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی در سال 1281 ش برابر با 1321 قمری در تبریز متولد گردید. در 23 سالگی عازم نجف اشرف گردید. علامه، طی یازده سال اقامت در نجف از محضر عالمان نامداری همچون میرزای نایینی، سیدابوالحسن اصفهانی، محمدحسین غرویاصفهانی و میرزاعلی آقا قاضیطباطبایی استفادههای فراوان برد و مدارج علمی و کمالات اخلاقی را پیمود. علامه طباطبایی همزمان با تدریس، از تالیف آثار گرانبها و سودمند غفلت نورزید و کتب متعددی را به رشته تحریر درآورد که اصول فلسفه و روش رئالیسم در 5 جلد، بدایةُ الحکمه، نهایةُ الحکمه، وحی یا شعور مرموز، علی(ع) و فلسفه الهی و حاشیه بر اسفار صدرالدین شیرازی و.... از آن جملهاند.
قیس بن مسهر صیداوى سفیر ایمان و رشادت
هنگامى که کاروان
امام حسین (ع) در مسیر خود
به سوى کوفه به منزلگاه حاجز رسید، این نامه را به مردم کوفه نوشت :
به نام خداوند بخشنده و مهربان ...
نامه مسلم بن عقیل به من رسید و نوشته است شما با هماهنگى و
راى نیک در راه یارى ما خاندان بوده و آماده مطالبه حق ما مى باشید. از خداوند مى
خواهم که همه آینده مرا به خیر نموده و شما را موفق گرداند، خداوند بر همه شما ثواب
و اجر بزرگ عنایت فرماید و من هم روز سه شنبه ، هشتم ذى حجه ، از مکه به سوى شما
حرکت کرده ام ، جلوتر سفیر خودم را فرستادم ، با رسیدن نامه ی من به سرعت کارهاى خود
را سر و سامان دهید و من به زودى وارد خواهم شد.
نامه را به قیس بن مسهر صیداوى
داد و او را به سوى کوفه فرستاد.
اگر دو دست هم نداشتم ، باز هم وجدانم قبول نمی کرد همکلاسان عزیزم باید آینده مملکت بدست شما اداره شود پس اول متعهد شوید و بعد متخصص. شهید عبدالله آگاه |
|
یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بیسوادی ما را به رخمان
بکشد.هر وقت وارد اتاق می شدم ، نیم خیز هم که شده از جاش بلند می شد . اگر بیست بار
هم می رفتم و می آمدم بلند می شد. می گفتم : علی جان ، من غریبه هستم ؟ چرا به خودت
زحمت می دی؟ می گفت : احترام به والدین ، دستور خداست. یک روز که خانه نبودم ، از
جبهه آمده بود . دیده بود یک مشت لباس نشسته گوشه ی حیاطه ، همه را شسته بود و
انداخته بود روی بند . وقتی رسیدم بهش گفتم :الهی بمیرم برات مادر ، تو با یک دست،
چطوری این همه لباس رو شستی؟ گفت : اگر دو دست هم نداشتم ، باز هم وجدانم قبول نمی
کرد من اینجا باشم و تو زحمت شستن لباس ها را بکشی ! شهید علی
ماهانی منبع : نماز،ولایت،والدین،ص 83 |
فرق نمی کند کجا خدمت کنم
هیچ شنیده ای که مرغی اسیر، قفس را هم بر دارد و با خود ببرد؟
شهید سیدمرتضی آوینی
از فرماندهی لشکر،حکم فرماندهی تیپ را برایش آورده بودند. سریع با فرمانده لشکر تماس گرفت و گفت: من باید فکر کنم.همین طوری که نمی شود! فردا که دوباره آمدند، حاجی به حکم فرماندهی تیپ، جواب مثبت را داد. من که از این قضیه تعجب کرده بودم، به حاجی گفتم: چرا همان دیروز جواب مثبت ندادید؟ حاجی هم گفت: دیروز در آن حالت نمی توانستم فکر کنم و تصمیم بگیرم.راستش رفتم و باخودم فکر کردم، امروز که مرا به فرماندهی تیپ منصوب کردند، اگر چند روز دیگر بخواهند این مسئولیت را از من بگیرند و بگویند: «از این پس باید به عنوان یک رزمنده ساده در جبهه خدمت کنی»، من چه عکس العملی نشان خواهم داد؟ اگر ناراحت و غمگین شوم، پس معلوم می شود برای رضای خدا این مسئولیت را قبول نکردهام. ولی اگر برایم فرقی نداشت، مشخص میشود که این مسئولیت را برای رضای خدا و به دور از هوای نفس قبول کردهام و فرقی ندارد که در کجا خدمت کنم. چون دیدم اگر بخواهند مسئولیت فرماندهی تیپ را از من بگیرند، برایم فرقی ندارد، لذا قبول کردم. سردار شهید حاج حسین بصیر
منبع : پا به پای باران، ص58
عاشورای سال 61 هجری در پس اتفاقات دلخراش خود درسهای بسیاری دارد که انسان دینی برای مومن زیستن و مومن مردن به آنها نیازمند است ، چرا که مومن زیستن و مومن مردن به سادگی مومن شدن نیست.
از مدینه تا مدینه (2)
چند نکته قابل توجّه
ما دلیل روشن و گزارش تاریخى معتبر و کهنى براى اثبات عبور کاروان اسیران کربلا از یکى از این سه راه، در دست نداریم و حدیثى نیز از اهل
بیت علیهم السلام در این باره به ما نرسیده است. آنچه در دسترس ماست، برخى نشانه هاى جزئى و ناکافى اند که به صورت پراکنده، در برخى
کتاب ها آمده اند، و نیز قصّهپردازىها و شرح حال هاى بى سند و نامعتبرى که در کتاب هاى غیر قابل استناد (مانند مقتل ساختگى منسوب به ابو مِخنَف)، آمده و سپس در کتاب هاى دیگر، تکرار شده اند. [5] اینک، نشانه هاى جزئىِ پیش گفته را بررسى مىکنیم:
1. در معجم البلدان ـ که یک کتاب کهن جغرافیایى است ـ در معرّفى بخشى از شهر حَلَب در شام، آمده است: «در غرب شهر و در دامنه کوه
جوشن، قبر محسن بن حسین علیه السلام است که گمان دارند وقتى اسیران [کربلا] را از عراق به دمشق مى بردند، او از مادرش سقط شده استو یا کودکى بوده است همراه آنان که در حَلَب، در گذشته و همان جا دفن شده است.»[6]
از مدینه تا مدینه(1)
از نظر تاریخی بعد از واقعه عاشورا اخبار چندانی از ماجرای سفر کاروان اسرا در دسترس نیست. مرحوم شیخ عباس قمی در «نفس المهموم» نیز بدین نکته تصریح میکند.
در چند نقل آمده است که کاروان اسرا روز اول صفر به شام رسیدهاند، اما اینکه دقیقاً چند روز در راه بودهاند و از چه مسیری خود را به شام رساندهاند، مشخص نیست.
بر این اساس، بین شام و کوفه حداقل سه مسیر اصلی وجود داشته است و احتمالاً کاروان اسرا از یکی از این سه مسیر خود را به شام رسانیدهاند.
کوتاهترین مسیر موجود، مسیر «بادیةالشام» است که تقریباً 900 کیلومتر است.
مسیر دوم مسیر کناره فرات است که به آب نیز دسترسی داشته و حدود 1200کیلومتر مسافت آن بوده است.
اما طولانیترین مسیر، 1600 کیلومتر درازا دارد و از شهرهایی مثل تکریت، موصل، نصیبین و حلب عبور میکند. در واقع اگر نقشه امروزی این مسیر را ملاحظه کنیم از چندین کشور عبور میکند.
حجتالاسلام سیدمحمود طباطبایینژاد، سرپرست گروه تحقیقات دانشنامه 14 جلدی امام حسین (ع) در موسسه دارالحدیث قم، احتمال عبور کاروان از «بادیةالشام» را بیشتر میداند و میگوید: با توجه به اینکه روایات اندکی از مواجهه مردم با کاروان اسرا نقل شده، به احتمال قوی «بادیةالشام» مسیر عبور کاروان بوده است. البته در برخی منابع متأخر نظیر «مقتل ابی مخنف» ماجراهایی نقل شده است که برای ما سندیت ندارد.
طباطبایینژاد در پاسخ به این سؤال که برگشت اسرا از شام چند روز به طول انجامیده است، میگوید:
اگر بنا را بر این بگذاریم که اسرا برای اربعین به کربلا رفته باشند، مسیر برگشت بادیه نزدیک به دو برابر میشود.
وی ادامه میدهد: درباره اربعین بین علما اختلاف است. عدهای با وجود مسیر طولانی امکان حضور کاروان اسرا در کربلا در روز اربعین را منتفی میدانند.
عدهای نیز این امکان را میسر دانسته و معتقدند اگر کاروان اسرا روز اول صفر در شام بوده باشد، میتوانسته از مسیر بادیه خود را در اربعین به کربلا برساند.
برای پیبردن به مسیر حرکت کاروان اسرا به معتبرترین و کاملترین منبع موجود یعنی «دانشنامه امامحسین (ع)» که حاوی 4هزار و 191 حدیث و گزارش تاریخی درباره سیدالشهداء (ع) است؛ رجوع میکنیم.
این دانشنامه به همت مؤسسه علمی ـ فرهنگی دارالحدیث و تحت نظر آیتالله ریشهری تهیه شده و حاصل 10 سال کار پژوهشی است. همراه با این کتاب، 5 نقشه ابتکاری نیز منتشر شد که یکی از آنها به «خط سیر کاروان حسینی از مدینه به مدینه» اختصاص دارد.
توضیحى درباره مسیر کاروان اسیران کربلا از کوفه به شام و از شام تا مدینه
کاروان اسیران کربلا را پس از انتقال به کوفه، اندکى نگاه داشتند و سپس به سوى دمشق، پایتخت حکومت اُمویان، فرستادند. مسیر حرکت این کاروان، در کتب تاریخ و سیره، معیّن نشده است. از این رو، پیموده شدن هر کدام از مسیرهاى میان کوفه و دمشقِ آن روزگار، محتمل است.
برخى خواستهاند با ارائه شواهدى، حرکت آنان را از یکى از این چند راه، قطعى نشان دهند؛ ولى مجموع قرائن، ما را به اطمینان کافى نمى رساند. [1] ما ابتدا راههاى موجود آن روزگار را بر مى شمریم و سپس، قرائن ارائه شده را بررسى مى کنیم.
ذکر این نکته پیش از ورود به بحث، لازم است که میان کوفه و دمشق، فقط سه راه اصلى بوده است. البتّه هر کدام از این راه ها، در بخشى از مسیر، فرعىهاى متعدّد کوتاه و بلندى هم داشته اند که طبیعى است. [2]
مسیر حرکت کاروان اسیران کربلا، از کوفه به شام
راه نخست:راه بادیه
کوفه، در عرض جغرافیایىِ حدود 32 درجه و دمشق، در عرض جغرافیایىِ حدود 33 واقع است. این، بدان معناست که مسیر طبیعى میان این دو شهر، تقریبا بر روى یک مدار، قرار دارد و نیازى به بالا رفتن و پایین آمدن بر روى زمین، جز در حدّ کسرى از یک درجه نیست. بر روى این مدار، راهى واقع بوده که به «راه بادیه» مشهور بوده است. این مسیر، کوتاه ترین راه بین این دو شهر است و حدود 923 کیلومتر [3] مسافت داشته است.
مشکل اصلى این راه کوتاه، گذشتن از صحراى بزرگ میان عراق و شام است که از روزگاران کهن، به «بادیة الشام» مشهور بوده است. این مسیر، براى افرادى قابل استفاده بوده که امکانات کافى (بویژه آب) براى پیمودن مسافت هاى طولانى میان منزل هاى دور از همِ صحرا را داشته اند، هر چند، گاهى شتاب مسافر، او را وادار به پیمودن این مسیر مى کرده است.
گفتنى است در صحراها، شهرهاى بزرگ، وجود ندارند؛ امّا این به معناى نبودن راه یا چند آبادى کوچک نیست.
راه دوم: راه کناره فرات
فرات، یکى از دو رود بزرگ عراق است که از ترکیه سرچشمه مى گیرد و پس از گذشتن از سوریه و عراق، به خلیج فارس مى پیوندد. کوفیان، براى مسافرت به شمال عراق و شام، از کناره این رود، حرکت مى کردند تا هم به آب، دسترس داشته باشند و هم از امکانات شهرهاى ساخته شده در کناره فرات، استفاده کنند. گفتنى است لشکرهاى انبوه و کاروان هاى بزرگ که به آب فراوان نیاز داشتند، ناگزیر از پیمودن این مسیر بودند. [4]
این مسیر، ابتدا از کوفه به مقدار زیادى به سوى شمال غرب مى رود و سپس از آن جا به سوى جنوب، بر مى گردد و با گذر از بسیارى از شهرهاى شام، به دمشق مى رسد. این راه، انشعاب هاى متعدّد داشته و با طول تقریبى 1190 تا 1333 کیلومتر، جاى گزین مناسبى براى راه کوتاه، امّا سختِ بادیه بوده است. مجموع این راه و راه بادیه را مى توان به یک مثلّث، تشبیه کرد که قاعده آن، راه بادیه است.
راه سوم: راه کناره دجله
دجله، دیگر رود بزرگ عراق است و آن نیز مانند فرات، از ترکیه سرچشمه مى گیرد؛ امّا از شام نمى گذرد و درگذشته، براى رفتن به شمال شرق عراق، از مسیر کناره آن، استفاده مى کرده اند. این راه، مسیر اصلى میان کوفه و دمشق، نبوده است و باید پس از پیمودن مقدار کوتاهى از آن، کم کم به سمت غرب پیچید و پس از طىّ مسیر نه چندان کوتاهى، به راه کناره فرات پیوست و از آن طریق، وارد دمشق شد. این مسیر را مى توان سه ضلع از یک مستطیل دانست که ضلع دیگر طولىِ آن را راه بادیه و سه ضلع یاد شده آن را: مسافت پیموده شده از کوفه به سمت شمال، راه پیموده شده به سمت غرب، و راه پیموده شده به سمت جنوب ـ که بازگشت به بخشى از مسیر پیموده شده قبلى است ـ، تشکیل مى دهند. از این رو، از همه راه هاى دیگر، طولانى تر است و طول آن، حدود 1545 کیلومتر است. این راه را «راه سلطانى» نامیده اند.
امان نامه و پاسخ در
خور حضرت ابوالفضل (ع)
نهم ماه محرم، روز تاسوعا، منتسب به غیرت و ساقی دشت کربلا، حضرت ابوالفضل العباس (ع) است، تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ایثار، ادب و دلاوری بزرگ مردی است که با گذشت بیش از هزار و چهارصد سال ، هنوز تاریخ، روشن از کرامتهای اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است.
مورخین صورت او را به قرص ماه تشبیه کرده اند. قاسم با وجود نوجوان بودنش، در مبارزه بسیار دلاور بود و سی و پنج نفر از سپاه عمر سعد را به هلاکت رساند.
« حمید بن مسلم »، تاریخ نگار کربلا، مینویسد:« من در میان سپاه کوفه ایستاده بودم و به این نوجوان نگاه می کردم که عمر بن سعد ازدی به من گفت « من به او حمله خواهم کرد.»
به او گفتم:« سبحان الله! میخواهی چه کنی؟ به خدا قسم، او حتی اگر مرا بکشد، من دست بر او بلند نمیکنم. همین گروه که محاصره اش کرده اند، او را بس است.»
او گفت:« من به او حمله خواهم کرد.»
آنگاه به قاسم حمله کرد و ضربتی بر فرق قاسم زد که او را با صورت بر زمین انداخت. قاسم فریاد بر آورد:« عمو جان!»
مادرش ایستاده بود و نظاره می کرد.
درست نیست ما گوشت بخوریم
انسان یک تذکر در هر 4 ساعت به خودش بدهد، بد نیست.
سردار شهید محمدابراهیم همت
دور هم جمع شده بودیم و گوشت گوسفند را کباب می کردیم. هرکدام از ما سهم خودمان را برداشتیم و مشغول خوردن شدیم، اما شهید رضوی فقط مقداری برای خوراک خود برداشت و بقیه ی سهمش را به همسایه ی مستمندمان برد. وقتی بازگشت، از او سؤال کردیم این چه کاری بود که شما انجام دادید. وی در پاسخ ما جواب داد: «درست نیست که ما گوشت بخوریم و همسایه ی ما فقط بوی گوشت را استشمام کند.»
شهید رضوی
منبع : سایت صبح
وفادارى
اصحاب امام حسین (ع) محمد بن بشر گفت :درندگان مرا بدرند و
زنده بخورند، اگر از تو جدا گردم ! |
یادی از تخریبچی ۱۸ ساله + وصیت نامه
خواهر تخریبچی شهید مفقود الجسد "هادی رجب نسب" به بیان خاطره ای ازخداحافظی وی پرداخته است که خواندن آن نکات قابل تاملی را در بر دارد.
او می رفت در حالی که مادر هم چنان نظاره گر قدم هایش بود. وقتی می خواست برود نگاهش ، نگاه خاصی بود، غریبانه، انگار نگاهش پر بود از حرف های نا گفته، دلواپسی، اما مصمم رفتن ...
روزهای آخر سرد زمستان بود ...گاه گداری از برنگشتنش حرف می زد، رفتنی که بازگشتی نداشت.
در نامه ای به برادر کوچکش نوشت :
"می خواهم برایت از والفجر چهار که شهید شدن پانزده نفر از نزدیک ترین دوستانم بود تعریف کنم .
محمود جان امروز صبح ساعت هشت بود که دلم غمگین و منتظر، لحظه شماری عملیات می کردم، ناگهان هواپیماهای عراقی دور پادگان را بمب باران کردند ، در همین حین
نگاهی گذرا به اخلاق خانوادگی امام محمدباقر علیهالسلام
امام محمدباقر علیهالسلام فرمودند: «مَن حَسُنَ بَرّهُ بِاَهلِهِ زید فی عمره؛ هر کس با روشی نیکو و پسندیده به همسر و فرزندان خود نیکی کند عمرش طولانی میشود»
امام محمد باقر علیهالسلام، به لحاظ ویژگیهای اخلاقی و برتریهای علمی در زمان خود شهرت فراوانی یافت (1) و قبل از ولادتش مورد عنایت خاص پیامبر و امامان قبل از خود بود.
جابر بن عبدالله انصاری سلام خاص رسول گرامی اسلام را به امام باقر علیهالسّلام رساند. (2) ایشان در عصر خود در زهد و علم و عظمت و فضیلت سرآمد همه عالم بود و مقام علمی و اخلاقی او مورد تصدیق دوست و دشمن بود.
مستی و رقاصی گربه ها ، فرو ریختن قبح نوشیدن شراب و رقاصی در قالب گربه و با عنوان حیوان پلید و دشمن ، اتفاقی است که در بخشهایی از فیلم رخ میدهد...
سالهاست یکی از موضوعاتی که همواره در عرصه هنر هفتم به گوش میرسد و گاه آنقدر این صدا بلند است و به حدی تکرار میشود که ملال آور میگردد ، حق و حقوق صنفی هنرمندان است . مدتهاست انتقاد و نقد جدی به سینما و کارگردانان ، فیلمسازان و حتی بازیگران تبدیل به یک تابو شده و کمتر کسی جرات میکند که انتقادش از این قشر را اعلام کند ، چرا که بلافاصله با موجی از تحقیرها و توهینها و در بهترین وضعیت توجیهات خنده دار و مضحک مواجه میشود، شاید بعنوان نمونه دفاع تمام قامت عرصه سینما از خطای واضح و سخنان سخیف کیارستمی را بتوان خاطر نشان کرد که اخیرا رخ داد .