اثبات وجوب ولایت فقیه با دلایل نقلی و عقلی
آیا امت اسلامی باید بدون رهبر باشد؟ یا باید به رهبری طاغوت تن دهد یا باید بهترین کسی را که از نظر علم و زهد و تقوا و مدیریت سیاسی، کمترین فاصله را با معصوم دارد به رهبری امت اسلامی بپردازد؟
یکی از سؤالات در اینباره این است که «دلیل قرآنی، روایی و عقلی بر ولایت فقیه چیست؟»
مسئله حقّانیّت و حجّیّت ولایت فقیه از منظرهای مختلف قرآنی، روایی و عقلی قابل بررسی بوده و میتواند مورد بحث قرار گیرد.
آیهای برای اطاعت از ولی فقیه جامعالشرایط
آیهای که بیشتر در این باره مطرح میشود، آیه شریفه «أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ» (1) است که استدلال کنندگان به این آیه، ولی فقیه را در سلسله اولی الامر به حساب آوردهاند و اطاعت از آنها را واجب دانستهاند.
با توجه به روایتهایی که در ذیل این آیه وارد شده است که به صراحت ائمّه هدی(ع) را مصداق احسن و اکمل صاحبان امری معرفی میکند که صراحتاً در این آیه، اطاعت از آنها را واجب فرموده است، شاید در نگاه اول ازاین آیه دلیلی محکم برای اثبات اطاعت از ولایت فقیه استنباط نشود.
اما وقتی که از این آیه استدلال شود که «امامان معصوم علیهمالسلام «اولو الامر» هستند و بایداز آنها اطاعت محض شوند. حال اگر معصومی امر کند که فلان نماینده من را اطاعت کنید، اطاعت از نماینده ی امام معصوم(ع)در حکم اطاعت از شخص امام معصوم(ع) خواهد بود و مخالفت با او، مخالفت با معصوم(ع) خواهد شد . چرا که معصوم، دستور به اطاعت از او داده بود.
امامان علیهمالسلام از طریق روایات، ما را به فقیه جامعالشرایط ارجاع دادهاند لذا اگر بخواهیم دستور امامان را اطاعت کنیم باید دستورات ولی فقیه جامع الشرایطِ زمان را اطاعت کنیم.» در این صورت، این آیه، با واسطهای که بیان شد، دلالت بر وجوب اطاعت از ولی فقیه جامع الشرایطِ زمان میکند.)
اول استدلال آخر مباهله
خداوند پیش از نازل کردن آیه مباهله، در آیاتی چند به چگونگی تولد عیسی علیه السلام میپردازد و مسیحیان را با منطق عقل و استدلال روبرو میکند و از آنان میخواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند.
بنابراین پیامبر (ص)، در ابتدا سعی کرد با دلایل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستیز آنان مواجه گشت، به امر الهی به مباهله پرداخت.
خداوند در آیه ۶۱ سوره آل عمران میفرماید:
«هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».
مباهله یعنی نفرین الهی بر دروغ گویان باد
آیا در عصر معاصر، مباهله، قابل انجام است؟
آیا مباهله، باید شرطی داشته باشد تا با کسی مباهله کنیم؟ آیا هر کسی برای اثبات ایمان خویش می تواند مباهله کند، به تعبیر دیگر آیا مباهله یک حکم عمومی است یا این که مخصوص زمان پیامبر صلی الله علیه و آله است؟ در چه مورد می شود مباهله کرد؟
مشروعیت عامّ «مباهله براى اثبات و روشن شدن حق، پس از اقامه برهان»، از جمله مطالبى است که مى توان از آیه مباهله استنباط کرد، چنان که احادیث اهل بیت نیز بر این معنا دلالت دارند . از این رو، بسیارى از فقها به مشروعیت مطلق مباهله براى اثبات حق، فتوا داده اند. گفتنى است که در شمارى از احادیث، آدابى براى مباهله ذکر شده که رعایت آنها، موجب تقویت توجّه قلبى مباهله کننده به خداوند متعال و زمینه سازِ اجابت دعاى اوست.
ادله عمومیت مباهله در زمان معاصر
...او محمد(ص) از اولاد حضرت اسماعیل است ...
نمایندگان پیامبراکرم (ص) که
حامل نامه دعوت به اسلام از جانب آن حضرت(ص) بودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف
نجران دادند. او نیز شورایی تشکیل داد و با آنان به مشورت پرداخت.
یکی از مسیحیان،
که به عقل و درایت مشهور بود گفت: «ما بارها از پیشوایان خود شنیدهایم که روزی منصب
نبوت از نسل اسحاق علیه السلام به فرزندان اسماعیل علیه السلام انتقال خواهد یافت و
هیچ بعید نیست که او محمد (ص) از اولاد اسماعیل علیه السلام وهمان پیامبر موعود
باشد».
بنابراین شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیئت نمایندگان نجران به مدینه بروند تا از نزدیک با محمد (ص)تماس گرفته، دلایل نبوت او را بررسی کنند.
پیامبر اکرم (ص) در مذاکرهای که با هیئت نجرانی در مدینه به انجام رسانید آنان را به پرستش خدای یگانه دعوت کرد. امّا آنان بر ادعای خود اصرار داشتند و تولد عیسی علیه السلام بدون واسطه پدررا دلیلی بر الوهیت حضرت مسیح (ع) میدانستند.
استدلال قرآن به عدم الوهیت حضرت مسیح(ع)
متن نامه پیامبراکرم (ص) به اسقف مسیحیان نجران
به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. [این نامه ای است] از محمد، پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را ستایش میکنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا میخوانم. شما را دعوت میکنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید تا در برابر این مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند و در غیر این صورت به شما اعلام خطر میشود.
(بیهقی، دلائل النبوّة،
ج ۵، ص ۳۸۵)
نجران، میعادگاه مباهله « منطقه ای در عربستان کنونی »
مباهله در لغت و اصطلاح
مباهله در اصل از ماده بهل (بر وزن اهل) به معنى رها کردن و قید و بند را از چیزى برداشتن است، و به همین جهت هنگامى که حیوانى را به حال خود واگذارند تا نوزادش بتواند به آزادى شیر بنوشد، به او باهل مىگویند، و ابتهال در دعا به معناى تضرع و واگذارى کار به خدا است. (معجم مقاییس اللغة ج ۱، ص ۳۱۰)
مباهله در اصطلاح، یعنی نفرین کردن یکدیگر تا هر کس که بر باطل است، مورد غضب الهی قرار گیرد و آن کس که بر حق است شناخته شود و بدین گونه حق از باطل تشخیص داده شود.
کیفیت مباهله به این گونه است که افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.
مباهله، نشان صداقت پیامبر اسلام (ص)
تواتر"حدیث مباهله" در منابع اهل سنت
حدیث مباهله، در منابع مختلف حدیثى ، تفسیرى، تاریخى و کلامىِ پیروان اهل بیت و اهل سنّت، نقل شده است. از جمله: طوسی، الأمالى، ص ۲۷۱. صدوق، الأمالى، ص ۶۱۸. صدوق، عیون أخبار الرضا، ج ۱ ص ۸۵ . مجلسی، بحار الأنوار، ج ۲۱، ص ۲۷۷ ـ ۳۵۴ و نیز از منابع حدیثى اهل سنّت که این حدیث را نقل کرده اند، عبارت اند از :
صحیح مسلم (ر.ک : ح ۳) ، سنن الترمذى (ر.ک : ح ۳) مسند ابن حنبل (ر.ک : ح ۳) و ... . و نیز از منابع تفسیرى اهل سنّت که این حدیث را نقل کرده اند، عبارت اند از :
تفسیر الطبرى، ج ۳، ص ۳۰۰ . تفسیر أبى الحاتم الرازى، ج ،۲ ص ۶۶۷. تفسیر البحر المحیط، ج ۲، ص ۵۰۲ و ... .
بنابراین، تواتر حدیث مباهله، در منابع حدیثی اهل سنت، تصریح شده است. از جمله، حاکم نیشابورى، از عالمان اهل سنت، مى گوید:
شرح ماجرای "روز مباهله "
پیامبر اسلام(ص) بعد از اقتدار اسلام در مدینه ، همزمان با مکاتبه با سران حکومتهای جهان و مراکز مذهبی، نامهای به اسقف مسیحیان نجران نوشت و در آن نامه از ساکنان مسیحی نجران خواستند که دین اسلام را بپذیرند. مسیحیان تصمیم گرفتند که گروهی را به نمایندگی از خود به شهر مدینه بفرستند تا با پیامبر سخن بگویند و سخنان پیامبر اسلام، را بررسی کنند.
هیئت مسیحی نجران که شامل گروهی بیش از ده نفر از بزرگان آنها بود، به مدینه آمدند. هیئت نمایندگان در مسجد مدینه با پیامبر اسلام گفتگو کردند. اما دعوت و ادله حقه پیامبر را نپذیرفتند و پس از اصرار دو طرف بر حقانیت عقاید خود، تصمیم گرفته شد که مساله از راه مباهله خاتمه یابد، از این رو قرار شد که فردای آن روز، همگی خارج از شهر مدینه، در دامنۀ صحرا برای مباهله آماده شوند.
"
تقدیم به حبیب سپاه اسلام حاج حسین همدانی...
چه لذتی دارد شهادت....
چه لذتی دارد دراین وانفسای زمان،،که هریک از آدم ها مشغول به خودهستند،عده ای ""من المومنین رجال صدوقوا ماعاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر وما بدلو تبدیلا""شدند وبرای روشن کردن ضمیر انفاس سردرگم،،آن هم دراین کشاکش نبرد حق وباطل و درآمیختگی آن ،خون خود راپای درخت فرسوده ی نفوس خاموشی ریختند تا از بی عهدی هاو پیمان شکستن های مکرر خشک نشوند وجان تازه ای بگیرندبرای ماندن....
ثمرات مباهله، برجسته ترین نکات در واقعه مباهله
واقعه مباهله، از جهات مختلفى حائز اهمّیت و قابل تأمّل و بررسى است. مهم ترین و برجسته ترین نکاتى که در این رویداد ملاحظه مى شود، عبارت اند از:
۱. اثبات حقّانیت اسلام در برابر مسیحیت
واقعه مباهله، نشان داد که رهبران مسیحى نجران، مانند دیگر علماى مسیحى معاصر پیامبر صلى الله علیه و آله، علائم پیامبر خاتم را در کتب آسمانى خود، خوانده بودند و آنها را کاملاً بر شخصِ ایشان، منطبق مى دانستند؛ امّا براى آن که موقعیت خود را در جامعه مسیحیت از دست ندهند ، حق را کتمان مى کردند ، چنان که قرآن تصریح مى فرماید:
الَّذِینَ ءَاتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ. (سوره بقره، آیه ۱۴۶)
پیام های داستان مباهله پیامبر
از داستان مباهله می توان پیام های زیر را به دست آورد:
۱. پیامبر، حاضر شد برای اثبات حقانیت دین اسلام، خود و نزدیک ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جاءک من العلمِ»
۲. آخرین برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست.«فقل تعالوا ندع»
۳. در مجالس دعا، کودکان را نیز با خود ببریم. «أَبناءنا»
۴. استمداد از غیب، پس از بکارگیرى توانایىهاى عادّى است.«نبتهِل»
حق حاکمیت و ولایت از منظر آیات و روایات
خداوند حکیم در قرآن کریم زیر بنا و اساس حکومت جامعه مسلمین را بر پایه نظام ولایی قرار می دهد که در آن حق حاکمیت و ولایت مطلق از آن خداست .
ان الحکم الا لله ( سوره ی انعام آیه ی 57)
هو مولیکم نعم المولی (سوره انعام آیه 6)
الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور (سوره بقره آیه 257)
در حقیقت در حکومت اسلامی این احکام متعالی و دستورات مترقی اسلام است که اساس است و سرمنشا حکومت متصل به خداست . پیامبر و امام و ولی ، مجریان حکومت الهی هستند و از این رو است که خدای متعال در مقام عمل و اجرا اختیاراتی را به مقام ولایت تفویض کرده و برای پیروی از آنها خطاب به مسلمانان می فرماید :
اثبات حق ولایت و حاکمیت ائمه اطهار(ع) و ولی فقیه
به نکات ذیل دقت فرمایید:
«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ
وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکِعُونَ»
(المائده - 55)
ترجمه: جز این نیست که ولى شما خداست و رسول او و آنان که ایمان آوردهاند، همان ایمان آورندگانى که اقامه نماز و اداى زکات مىکنند در حالى که در رکوع نمازند.
الف – در آیهی مبارکهی مورد بحث، سخن از جمعی از اولیاء به میان رفته است. «ولی» اول و منحصر، حق تعالی میباشد که با لفظ «الله» شناخته شده است. «ولی» دیگر در راستای ولایت الله، فرستاده و رسول اوست که او نیز با لفظ «رسوله» شناخته شده است و سپس در راستای ولایت خدا و رسول (ص)، ولایت «والذین امنوا ... – کسانی که ایمان آوردند»، نه یک نفر، مورد بحث قرار گرفته است.
پاسخ به 8 ایراد مخالفان آیه ولایت
برخی از متعصبان اهل عناد و مخالفان ولایت اصرار دارند که ایرادهای متعددی به نزول این آیه در مورد علی (علیهالسلام) و همچنین به تفسیر ولایت به عنوان سرپرستی و تصرف و امامت بنمایند که ما ذیلا مهمترین آنها را عنوان کرده و مورد بررسی قرار میدهیم:
1 - از جمله اشکالاتی که نسبت به نزول آیه فوق در مورد امام علی (علیهالسلام) گرفتهاند این است که آیه با توجه به کلمه الذین که برای جمع است، قابل تطبیق بر یکفرد نیست، و به عبارت دیگر آیه میگوید: ولی شما آنهائی هستند که نماز را بر پا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند، این عبارت چگونه بر یک شخص مانند علی (علیهالسلام) قابل تطبیق است؟
شرحی بر مفردات «« ولایت مطلقه ی انتصابی فقیه »»
پیامبر اکرم (ص) : ولایه علی بن ابی طالب (ع) ولایه الله و حبه عباده و اتباعه فریضه الله
ولایت علی بن ابی طالب(ع) ولایت خدا ،محبت و دوست داشتنش عبادت و پیرویش فریضه خداست
محــمد با علــی روز اخوت ولایـت را گره زد بر نبــوت
قبل از شروع شرح یکایک کلمات «« ولایت مطلقه ی انتصابی فقیه »» لازم است توجه نماییم که ولایت همزاد با نبوت است یعنی درست همان روز که پیامبر اکرم (ص) رسالت خویش را طی جلسه ای علنی ساخت ولایت را نیزصریحا مطرح و آقا امیر المومنین امام علی (علیه السلام ) را به عنوان ولی و خلیفه خود معرفی فرمودند ...
بنابر این نباید چنین تصورشود که ولایت بعد انقلاب اسلامی ایران کشف و مطرح شده است بلکه ولایت درآیات متعدد قرآن کریم و احادیث وروایات بسیار عظیم تلویحا و تصریحا بیان گردیده ، و در قرآن بطور مجمل و در روایات بطور تفصیل شرایط خاص علمی و اخلاقی برای ولی فقیه و صاحب ولایت بیان شده است .
مثلا امام صادق (ع) و امام حسن عسکری (ع) می فرمایند : عوام باید ( در غیاب ما) در حوادث واقعه به راویان احادیث ما- که دارای چهار صفت «« صائنا لنفسه ، حافظا لدینه ، مخالفا علی هواه و مطیعا لامرمولاه »» باشند – رجوع نمایند و از آنها متابعت و تقلید کنند .
تبیین اصل ولایت از منظر آیات و روایات
همه ی ما معتقدیم که اسلام جامع ترین و
کامل ترین دین آسمانی است این دین آسمانی برای
تمامی ابعاد زندگی انسانها احکام ، دستورات و برنامه هایی دارد . احکام و دستورات اسلام
همانا از طرف خداوند تبارک و تعالی بر پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) نازل و در کتابی
به نام قرآن کریم جمع شده است.
با نگاهی به آیات فرآن کریم معلوم شد که دین مبین اسلام
در تمامی شئون فردی و اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، نظامی ، سیاسی ، حقوقی و قضایی
، تربیتی و اخلاقی ، عبادی و اعتقادی دستوراتی دارد که لازمه ی تحقق و اجرای آنها داشتن
یک نظام حکومتی است .
به همین دلیل است که پیامبراکرم (ص) در مدینه و حضرت امیر (ع) در کوفه تشکیل حکومت دادند . به همین دلیل است که امام حسین (ع)برای بر قراری حکومت به طرف کوفه حرکت کردند . به همین دلیل است که تلاش انبیا ء و ائمه (ع) و تحقق وعده الهی با تشکیل حکومت جهانی حضرت ولی عصر(عج) محقق خواهد شد .
پاسخ به چند پرسش اساسی در مورد ولایت فقیه
1-ولایت فقیه به چه بخشی از دین اسلام مربوط است و چرا ما باید معتقد به ولایت فقیه باشیم ؟
ولایت مهمتر واجب است و ولایت تنها واجبی است که قضا و نیابت ندارد و تقلید در آن جایزنیست ، به خاطر این است که ولایت به اصل امامت که یکی از اصول دین و مذهب است مربوط می شود و ولایت فقیه تداوم و دنباله و سایه ی امامت است .
هرشیعه ای باید همتراز با اعتقاد به توحید و عدل و نبوت و معاد با دلایل عقلی و نقلی به اصل امامت و ولایت نیز معتقد باشد .
شفاعت بدون پذیرش ولایت معنا ندارد و لازمه ی عقیده به ولایت ، التزام عملی است و فروعات نماز و روزه و ... در صورتی مقبول است که اصول دین و مذهب مورد قبول باشد .
حکومت از منظر شیعه و سنّی
حکومت از دیدگاه برادران اهل تسنّن:
1- فقهی است(مربوط به امر به معروف و ...).
2- مشروعیّت حکومتها به انتخاب شورای حلّ و عقد، وصیّت، قهر و غلبه (شمشیر) و ... است.
3- خلافت(جدایی مرجعیّت دینی و سیاسی و دنیوی شدن سیاست) است نه امامت که متاسفانه در تاریخ اسلام خلافت نیز به سلطنت و امپراطوری منجر شد.
حکومت از دیدگاه شیعه:
کلّیاتی در باب تاریخ سیاسی شیعه
تمام ائمّه(ع) غیبت نسبی داشتند و غیبتشان مطلق نبوده است. غیبت آن حضرات بتدریج بیشتر شد تا این که دورهی امامت امام دوازدهم رسید. ایشان نیز طیّ مراحلی غیبت کبرای خود را به امر الهی رقم زدند. غیبت امام عصر(عج) به معنی ظاهر نبودن و عدم تشکیل حکومت است. در اینجا غیبت در مقابل ظهور است نه حضور. امام عصر(عج) همواره حضور دارند.
ائمّه(ع) سنّت پیامبر(ص) را حفظ کرده و در جامعهی اسلامی تزریق نمودند تا هر کس به دنبال اسلام حقیقی باشد، به آن دست یابد. آن حضرات با تجسّم عینی اسلام در وجود مبارکشان، تربیت شاگردان، احیا و تعلیم سنّت پیامبر(ص)، تدبیر امور دینی و دنیوی شیعیان در حاشیهی حکومتها(حکومت در حکومت) و ... کارنامهی درخشانی از خود به یادگار گذاشتند.
اسامی فقهای معظم شیعه که در عصر غیبت اعمال ولایت و زعامت نموده اند .
1ـ ابن قولویه، قم، 39 سال.
2ـ شیخ صدوق، ری، 13 سال.
3ـ شیخ مفید، بغداد، 32 سال.
4ـ سید مرتضی علم الهدی، بغداد، 23 سال.
5 ـ شیخ طوسی، بغداد و نجف، 24 سال.
6 ـ ابن براج، طرابلس،21 سال.
7 ـ شیخ مفید ثانی یا طوسی، نجف 34 سال.
8 ـ امین الدین طبرسی، مشهد و سبزوار، 23 سال.
ارکان نظریّهی سیاسی امام خمینی (ره)
1- اسلام برای پیاده کردن بخش مهمّی از احکام خود نیازمند حکومت است.
2- اقامهی حکومت اسلامی و آماده کردن مقدّمات آن از جمله مخالفت علنی با ظالمین بر فقیهان عادل و تبعیّت و یاری ایشان بر مردم واجب است.
3- حکومت اسلامی یعنی ولایت فقیهان عادل منصوب از جانب شارع مقدّس در همهی آنچه پیامبر(ص) و ائمّه(ع) در ارتباط با حکومت در آن ولایت داشتهاند.
4- حکومت اسلامی و احکام حکومتی از احکام اوّلیّهی اسلام است و بر همهی احکام فرعیّه تقدّم دارد.
5- حفظ نظام از اوجب واجبات است.
ولایت فقیه از منظر برخی از فقهای شیعه
محقق کرکی: فقیه نائب عامّ امام زمان (عج) است.
ملّا احمد نراقی: ولایت فقیه را به تفصیل مورد بحث قرار داد. انتظام امور دنیای مردم از وظایف فقیهان است. فقیهان ولایت سیاسی دارند.
میرزا محمّد حسین غروی نائینی: اوّلین تلاش در فقه سیاسی شیعه برای سازگاری وظیفهی الهی و حقّ مردمی توسّط ایشان(فقیهان) صورت گرفت.
آیت ا... بروجردی: با اقامهی دلیل عقلی ولایت انتصابی عامّهی فقیهان را اثبات شده میداند ولی دلیل نقلی را کافی نمیشمارد.
امام خمینی(ره): ایشان نخستین فقیهی بودند که توفیق تشکیل دولت یافتند. نظر سیاسی ایشان در مورد حکومت عبارت بود از ولایت مطلقهی انتصابی فقیه.
ولایت فقیه در کلام امام خمینی (ره)
1- ولایت فقیه برای مسلمین یک هدیهای است که خدای تبارک و تعالی داده است.
2- بهترین اصل در اصول قانون اساسی، این اصل ولایت فقیه است.
3- امروز فقهای اسلام حجّت بر مردم هستند.
4- «ولی امر» حجت خداست.
5- ملّت بی هادی نمیتواند کاری انجام بدهد.
6- من به همهی ملّت، به همهِ قوای انتظامی اطمینان میدهم که امر دولت اسلامی اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت وارد نخواهد شد.
پاسداران حریم ولایت
به جرأت می توان گفت که در هیچ برهه و مقطع زمانی، حقیقت تفکر ولایت الهی و دینی و حاکمیت فقه و فقاهت در گستره اجتماع، به اندازه دوران انقلاب اسلامی گسترش و ظهور و بروز پیدا نکرده است. در پیدایش حکومت اسلامی نگاه هر یک از یاران راستین امام(ره) مبتنی بر همان خط مشی اصولی و بنیادینی بود که عالمان دین، اعم از شیعه و سنّی بر آن تأکید داشته اند. مجموعه این خطوط و اصول عقلی و دینی، برخواسته از نگاه توحیدی صاحبان این تفکر به زندگی بشر است. حضرت امام(ره) به عنوان بهترین و صلاحیت دارترین مرجع روزگار، توانست اصل ولایت فقیه را علاوه بر اثبات و تبیین به بهترین شکل در برابر دید همه دیدگان بشر قرار دهد. قدرت عمل و رهبری ویژه و فوق العاده حضرت ایشان در این زمینه تا آنجا درخشید، که شیوه حاکمیّت فقهی امام(ره) در میان همه معتقدان به ادیان توحیدی و اندیشه های سیاسی، به عنوان یکی از برجسته ترین انواع حکومتهای دینی پذیرفته شد و در زمان سیطره حکومتهای غیر الهی و مادی، حاکمیت دین در جامعه، زنده و احیاء گشت. شاید بهترین معرّف و بازگو کننده زوایای پنهان فکری امام درباره حکومت دینی را بتوان از عملکرد 10 ساله حکومت فقهی ایشان دریافت، امّا هدفها و افقهای دور اندیشانه حضرت ایشان، در بند بند کلام آن حضرت یافت میشود.
حکومت و ولایت فقیه در کلام امام خامنه ای
1- در حکومت اسلامى (یعنى حکومت فقیه عادل و فقیه متقى) هم حضور مردم هست، هم حضور معنویت و ارزشهاى اسلامى و حضور تقوا هست؛ این بالاتر از همه است.
2- مسئله ى ولایت فقیه، اساس نظام و ستون فقرات نظام است.
3- ولایت فقیه، مترقیترین چیزى است که مى توان به یک جامعه ى بشرى پیشنهاد کرد.
4- ولایت فقیه، جایگاه مهندسى نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیرى از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسى ترین و محورى ترین مفهوم و معناى ولایت فقیه است.
5- پاسدارى و دیده بانىِ حرکت کلى نظام به سمت هدفهاى آرمانى و عالى اش، مهمترین و اساسى ترین نقش ولایت فقیه است.
« ... ولایت فقیه نافی مسئولیّتهای ارکان مسئول کشور نیست. مسئولیّت دستگاههای مختلف و ارکان کشور غیرقابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خطّ و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است ...
دلایل نقلی لزوم ولایت فقیه
1 - عمر بن حنظله گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: دو نفر از خودمان راجع به وام یا میراثى نزاع دارند و نزد سلطان و قاضیان وقت بمحاکمه میروند، این عمل جایز است؟
فرمودند: کسى که در موضوعى حق یا باطل نزد آنها به محاکمه رود چنانست که نزد طغیانگر به محاکمه رفته باشد و آنچه طغیانگر برایش حکم کند اگر چه حق مسلم او باشد چنان است که مال حرامى را میگیرد زیرا آن را به حکم طغیانگر گرفته است در صورتى که خدا امر فرموده است باو کافر باشند .
خداى تعالى می فرماید (23 سوره 60) میخواهند به طغیانگر محاکمه برند در صورتى که مأمور بودند باو کافر شوند.
عرض کردم: پس چه کنند؟ فرمودند: نظر کنند به شخصى از خود شما که حدیث
ما را روایت کند و در حلال و حرام ما نظر افکند و احکام ما را بفهمد، به حکمیت او راضى
شوند همانا من او را حاکم شما قرار دادم؛ اگر طبق دستور ما حکم داد و یکى از آنها از
او نپذیرفت همانا حکم خدا را سبک شمرده و ما را رد کرده است و آنکه ما را رد کند خدا
را رد کرده و این در مرز شرک به خدا است.
گفتم: اگر هر کدام از آن دو یکى از اصحابمان
را (از شیعیان) انتخاب کرده، به نظارت او در حق خویش راضى شد و آن دو در حکم اختلاف کردند
و منشأ اختلافشان، اختلاف حدیث شما بود،
فرمودند: حکم درست آنست که عادلتر و فقیه تر و راستگوتر در حدیث و پرهیزکارترین آنها صادر کند و به حکم آن دیگر اعتنا نشود
(اصول کافى، ج1، ص 87)